طبق آیات و روایات، علم غیب مخصوص خداوند است و هیچکس را به آن راهی نیست، اما اینطور هم نیست که خداوند، از این مخزن غیب، کسی را مطلع نکند بلکه مانند سایر نعمتها افراد خاصی را بهرهمند میسازد. در قرآن مجید، سوره جن، آیه 26 و 27 چنین آمده است:«
عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا * الا من ارتضی من رسول. . . » (خداوند عالم به غیب است و هیچ کس را بر آن آگاه نمی کند مگر کسی را که از او رضایت داشته باشد مانند
پیامبر . . .)
از این آیه درمییابیم که رسول خدا هم از عالم غیب آگاه است و
ائمه اطهار هم آن را از رسول خدا به ارث بردهاند.
اما علومی که غیر ائمه اطهار از غیب دارند دو گونه است: یکی علم غیب اولیاء خدا که آن هم از ائمه اطهار گرفته میشود، و دیگری علم غیب که به راههای مختلف دیگری به دست میآید؛ مثلا عده ای با ریاضتهای شرعی یا غیر شرعی به گوشهای از علم غیب راه مییابند یا عدهای از راه علم اعداد یا علم حروف و یا علم جفر یا علوم غریبه دیگر و روزنهای از علم غیب نیز بر از راه تماس با
جنیان یا شیاطین یا نفوس قوی و امثال آن بر عدهای باز میگردد.
به طور کلی درباره این گونه علم غیبها باید چند مورد را باید بررسی کرد. اول اینکه این علوم نسبت به علوم غیب ائمه اطهار مانند قطره نسبت به دریاست. به همین دلیل
امام صادق علیه السلام میفرمود:«به خدا قسم علم اولین و آخرین به ما داده شده است؛ و من آنچه را در صلب مردان و ارحام زنان است میدانم. . . به خدا قسم اگر بخواهم، تعداد ریگهای این بیابان را به شما خبر میدهم.»
و نیز فرمود:« علم
آصف بن برخیا که به
سلیمان گفت من
تخت بلیقس را قبل از یک چشم به هم زدن می آورم نسبت به علم کسی که خداوند می فرماید:«نزد او علم کتاب است» مانند قطره است نسبت به دریا.» سپس فرمود:«به خدا قسم همه علم کتاب در نزد ماست.»
دوم: در علوم ائمه هیچگاه خلافی دیده نمی شود چون به همه علوم دسترسی دارند ولی در خبرهای غیبی دیگران، خلافهای فراوان دیده و شنیده شده است.
سوم: علم غیب از جانب خدای تعالی به ائمه الهام می شوند ولی غیر آنها غالبا از طریق جنیان و شیاطین، آنهم خبرهایی بسیار مبهم و محدود به دست می آورند.
منابع:
بحار الانوار، ج 26، ص 27، ح 28.
بحار الانوار، ج 26، ص 170، ح 38.