خاتم يعني
ما يختم به، طالع يعني
ما يطبع به. «ما يختم» يعني چيزي كه به وسيلهي آن پايان داده ميشود.
اگر خاتم النبيين بخوانيم معنايش ختم كنندهي پيغمبران است. اما اگر خاتم بخوانيم معنا و مفهومش پايان دهنده پيغمبران است. آيات ديگري در قرآن راجع ختم نبوت داريم آياتي كه البته به اين عبارت نيست ولي خود مطلب حكايت ميكند از اين معني، مثلاً:
آياتي كه دلالت ميكند بر اينكه امت اين پيغمبر امت وسط است، امت معتدل است، بالاترين امتها است: و
كذلك جعلنا كم امت وسطاً … امت كامل و معتدل، امتي كه ديگر امتي بالاتر از آن نميتواند در دنيا وجود داشته باشد، اين هم خودش ميرساند ختم نبوت را.
اگر پیغمبری بعد از این پیغمبر بیاید، آن پیغمبر و آن امت که نمیتواند ناقص تر از این باشد. اگر بعد بخواهد امتی بیاید باید کاملتر باشد ولی قرآن میفرماید: دیگر امتی بالاتر از امت اسلام که تربیت شده به تعالیم اسلام باشد فرض نمیشود.
هم چنين آياتي راجع به خود
قرآن مجيد است كه ميفرمايد:
ما اين كتاب را براي هميشه حفظ و نگهداري ميكنيم؟
انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ما اين ذكر را يا اين قرآن را نازل كردهايم و براي هميشه حافظ آن هستيم. يعني قرآن براي هميشه در ميان مردم خواهد بود، بنابراين كتاب منسوخ شدني نيست.
آيات ديگري در قرآن هست كه دلالت ميكند بر اينكه پيغمبران گذشته همه مبشر اين پيغمبر بودهاند و همه مقدمهي اين پيغمبر بودهاند. در
نهجالبلاغه است كه
حضرت علي علیهالسلام ميفرمايد:
خداوند از همهي پيغمبران براي اين پيغمبر پيمان گرفته است.
يعني تمام نبوتها و شرايع سابقه، مقدمه و پيش درآمد
شريعت فقيه است به تمام
نبوتها مقدمهاي است براي اين نبوت، و اين نبوت ذيالمقدمهاي است براي تمام نبوتها هر پيغمبري كه آمده است همانطور كه مردم رابه خدا و قيامت دعوت كرده است و
ايمان به خدا و
قيامت را در مردم ايجاد كرده است موظف بوده است كه ايمان به نبوت خاتمالانبياء را هم كه مطلبي است مربوط به آينده در مردم ايجاد بكند. اين ايمان به ظهور آن حضرت در آينده غير از ايمان به قيامت يا ايمان به نبوت
حضرت رسول است.