منو
 کاربر Online
1074 کاربر online

حد و حدود آزادى عقیده

چاپ

عده ای می گویند:
یکى از حقوق اولى بشر آزادى عقیده است یعنى انسان در عقیده خودش باید آزاد باشد ، و قانون حقوق بشر اجازه نمی دهد که متعرض کسى بشوند به خاطر عقیده اى که انتخاب کرده است، و حال آنکه قرآن تصریح می کند کسانى که عقیده شرک را پذیرفته اند شما به هیچ شکل آنها را تحمل نکنید . البته کسانى که عقیده غیر اسلامی دیگرى مثل مسیحیت و یهودیت و مجوسیت را اختیار کرده اند ، اسلام متعرض آنها نمی شود ، ولى نسبت به مشرکین می گوید اگر چنین عقیده اى انتخاب کرده اند شما ابتدا مهلتشان بدهید و در یک شرائط معینى اگر نپذیرفتند آنها را به کلى از بین ببرید . آیا این دستور با این اصل آزادی سازگار است ؟ ونیز مگر قرآن نمی گوید : « لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى » از یک طرف قرآن می گوید در کار دین اکراه و اجبارى وجود ندارد و از طرف دیگر در اینجا اعلام به برائت می کند می گوید : « برائه من الله و رسوله» . بعد هم می گوید :«‌ فاذا انسلخ الاشهر فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم » هنگامی که این چند ماه گذشت مشرکین را هر جا یافتید بکشید . آیااین دو با هم سازگاراند؟

  • و بیان می کنند: مسئله آزادی عقیده ، امروز به عنوان حقى از حقوق بشر شناخته شده و حقى است طبیعى و فطرى که هر کسى مختار است هر عقیده اى که دلش می خواهد انتخاب کند . اگر کسى بخواهد به خاطر عقیده شخص دیگر ، متعرض او بشود ، با حقى که طبیعت و به اصطلاح خلقت به بشر داده است مبارزه کرده و در واقع ظلم کرده است. ولى اساس این حرف دروغ است . بشر حق فطرى و حق طبیعى دارد ولى حق طبیعى و فطرى بشر این نیست که هر عقیده اى را که انتخاب کرد ، به موجب این حق محترم است . می گویند انسان از آن جهت که انسان است محترم است ، پس اراده و انتخاب انسان هم محترم است . هر چه را انسان خودش براى خودش انتخاب کرده ، چون انسان است و به اراده خودش انتخاب کرده کسى حق تعرض به او را ندارد .

  • ولى از نظر دین اسلام این حرف درست نیست . اسلام می گوید انسان محترم است و لازمه احترام انسان این است که استعدادها و کمالات انسان محترم باشد یعنى انسانیت محترم باشد .به موجب یک سلسله استعدادهاى بسیار عالى است که خلقت در انسان قرار داده است . قرآن هم می فرماید :« قد کرمنا بنی آدم» ا بنی آدم را محترم و مورد کرامت خودمان قرار داده ایم . انسان فکر و اندیشه دارد ، استعداد علمی دارد و این در حیوانات و نباتات و جمادات نیست . به همین دلیل انسان نسبت به یک حیوان یا گیاه محترم است . «‌ و علم الاسماء کلها » همه اسماء و شؤون خودش را به آدم آموخت . نمی گوید به گوسفند یا اسب یا شتر آموخت . کمال انسان در این است که عالم باشد . انسان یک سلسله استعدادهاى اخلاقى و معنوى دارد ، می تواند شرافتهاى بزرگ اخلاقى داشته باشد ، احساسات بسیار عالى داشته باشد که هیچ حیوان و گیاهى اینگونه چیزها را نمی تواند داشته باشد .

  • شریفترین استعدادها در انسان بالا رفتن به سوی خداست:‌« یاایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه» مشرف شدن به توحید است که سعادت دنیوى و اخروى در گروه آن است. حالا اگر انسانى بر ضد توحید ، کارى کرد ، او انسان ضد انسان است یا بگوئیم حیوان ضد انسان است . بنابراین ملاک شرافت و احترام و آزادى انسان این است که انسان در مسیر انسانیت باشد . انسان را در مسیر انسانیت باید آزاد گذاشت نه انسان را در هر چه خودش انتخاب کرده باید آزاد گذاشت ولو اینکه آنچه انتخاب می کند بر ضد انسانیت باشد . کسانى که اساس فکرشان در آزادى انسان ، آزادى خواست انسان است یعنى هر چه انسان بخواهد در آن آزاد باشد ، گفته اند انسان در انتخاب عقیده آزاد است. بسا عقیده اى که انسان انتخاب می کند بر ضد انسان است ، بر ضد خودش است.

منبع

شهید مطهری ، آشنایى باقرآن ج3
همو، پیرامون جمهوری اسلامی

تعداد بازدید ها: 6688


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..