تاثیر اعصار و قرون در رابطه انسان با انسان
|
|
رابطه انسان با انسان یعنی قوانینی که مربوط به روابط انسانها با یکدیگر می شود که خیلی تغییر میکند چون جامعه متغیر و متحول است به همین دلیل است که میگویند: «رابطه انسان با انسان متغیر است پس قوانین هم باید متغیر باشند»
ما قبول داریم که قوانین مربوط به روابط انسانها با یکدیگر باید قابلیت انعطاف داشته باشد ولی نه به این سادگی که «چون رابطه انسان با انسان متغیر است، قانون هم باید متغیر باشد» به این کلیت درست نیست.
قوانین عبارتند از حقوق و تکالیف یعنی بایدها و وظایفی که افراد نسبت به یکدیگر دارند. آن تغییراتی که در روابط انسانها با یکدیگر ایجاد میشود. یک سلسله تغییراتی است که در آن مثلا کیفیت ارتباط انسانها با هم عوض می شود ولی این ربطی به حقوق و تکالیف ندارد مثلا انسانها باید با یکدیگر در تماس باشند زمانی که تلگراف و تلفن وجود نداشت وقتی میخواستند حرفشان را به یکدیگر برسانند چه زحمتی باید متحمل میشدند! حالا با چه سرعتی مردم از این گوشه شهر به آن گوشه شهر، از این شهر به آن شهر و از این مملکت به آن مملکت با یکدیگر ارتباط پیدا میکنند یا برای زیارت نجف در گذشته زحمت بسیاری کشیده میشد ولی امروزه به راحتی به هر کجا که بخواهند در کمترین مدت زمان مسافرت و زیارت انجام میگردد.
شکی نیست که کیفیت ارتباط انسانها با یکدیگر خیلی تغییر نکرده ولی آیا طوری تغییر کرده که حقوق انسانها را نسبت به یکدیگر و وظایف و تکالیف را عوض کند؟ باید آن مواردی که روابط انسانها با یکدیگر به حکم پیشرفت علم و تمدن جبراً عوض شده و فرضاً آن پیشرفت در ارتباطات سبب شده که حقوق و وظایف تغییر کند را مطرح کنیم زیرا اسلام راجع به مطلق ارتباطات انسانها با یکدیگر سخن نگفته است بلکه حقوق و وظایف انسانها را نسبت به یکدیگر بیان میکند. و در نهایت مثالی که میتوان زد این است که روابط انسانها با یکدیگر را می توان در رابطه پدر و فرزند و وظایف هر کدام، رابطه زن و شوهر و وظایف هر کدام و موارد دیگری خلاصه کرد که هیچکدام اینها تغییر نکرده است.
تعداد بازدید ها: 13482