مساله باب تزاحم بسیاری از مشکلات را در زمینه مقتضیات زمان حل می کند،
یعنی اسلام قوانین خودش را روی اصول و حیثیات و عناوین قرار داده، نه روی افراد و گاهی عناوین در یک جا با یکدیگر جمع می شوند و تزاحم پیدا می کنند و بعد هم خودش این مطلب را گفته که:
«اذا اجتمعت حرمتان طرحت الصغری للکبری»: وقتی که دو حرمت (و احترام) جمع باشد باید کوچکتر به خاطر بزرگتر رها شود. (رسول اکرم ص )
از اینجا معلوم می شود که
گاهی ممکن است تکلیف مردم در دو زمان فرق کند. در یک زمان یک امر حرام باشد، یا در یک شرایط و در یک مکان یک امر
حرام باشد، همان چیز در زمان دیگر و شرایط دیگر حلال و گاهی واجب باشد؛
برای اینکه در آن زمان که حرام بود حکم اولی اش این بود که حرام است و در زمان دیگر و در شرایط دیگر
حلال و
واجب شد برای اینکه در این زمان با امور دیگری مواجه شده که آن امور از نظر
اسلام اهمیت بیشتری دارند.
مجتهد زمان پیش
فتوا می داد که فلان چیز حرام است، مجتهد زمان بعد همان چیز را با در نظر گرفتن شرایط جدید فتوا می دهد که واجب است. به عنوان مثال فرض کنید در کنار دریا قرار گرفته اید و زنی در حال غرق شدن است بدون شک لمس بدن نامحرم حرام است، اما نجات جان یک انسان در حال غرق شدن واجب است این دو قانون متناقض نیستند ولی باب تزاحم در اینجا پیش می آید و مجتهد باید
اجتهاد و استنباط کند که کدام مهمتر است و کدام بر دیگری ارجح تر است؟
از جمله موارد باب تزاحم، مواردی است که مصلحت فرد با
مصلحت اجتماع تزاحم و تعارض پیدا می کند البته در همه موارد این طور نیست، ولی گاهی پیش می آید که مصلحت فرد با مصلحت جمع تعارض پیدا می کند خیلی واضح است: برای اسلام همه افراد یکسان هستند.
ولی وقتی که پای مصلحت یک فرد در میان است یا مصلحت جمع، بدیهی است که آن جمع، همین فرد است به علاوه هزارها و میلیونها نفر افراد دیگر یعنی مصلحت فرد در آنجا هزارها و میلیونها برابر شده است در اینجا فرد را فدای جمع می کند.
منبع: اسلام و مقتضیات زمان ؛ شهید مرتضی مطهری