یکى از مباحث مهم دین پژوهى، بحث انحصارگرایى و حق انگارى ادیان و مکاتب است. یعنى هر دینى حق و رستگارى و نجات را محدود و محصور به خود مىداند.انحصارگرایان معتقدند رستگاری ، کمال یا هر چیز دیگری که هدف نهایی دین تلقی می شود، منحصرا در یک دین خاص وجود دارد ، یا از رهگذر یک دین خاص به دست می آید.ادیان دیگر نیز حامل حقایقی هستند ، اما منحصرا یک دین حق وجود دارد که راه رستگاری و رهایی را پیش روی ما می نهد؛ به این ترتیب پیروان سایر ادیان ، حتی اگر دیندارانی اصیل و به لحاظ اخلاقی درستکار باشند، نمی توانند از طریق دین خود رستگار شوند ، بلکه برای نجات این گونه افراد باید یگانه راه رستگاری را به ایشان نمایاند.
مهم ترین دلیل اقامه شده بر این نظریه
این است که رستگاری صرفا در گرو لطف و عنایت الهی است، و تلاش انسان برای رستگاری ، محکوم به شکست است. لذا لازمه رستگاری آن است که پی ببریم نیروی رستگاری بخش الهی در کجا جلوه گر است، هرگاه به این مطلب واقف شدیم حماقت آمیز خواهد بود که برای رستگاری به جایی دیگر برویم. و در مورد اینکه با چه دلیل و برهانى مىتوان ثابت نمود که دین واحدى مثل دین اسلام، ضامن سعادت و کمال بشرى است در حالیکه صاحبان ادیان دیگر هم ادعاى انحصارگرایى دارند؟
گفته مىشود که هیچ
شریعتی در مقام ثبوت، هستى و موجودیت خود را اعلام نکرده است مگر با همین ادعا که تنها راه نجات، در پیروى و اطاعت از تعالیم و دستورات من است. تاکید براین نکته چنان بوده است که شاید بتوان آن را یک
سنت براى همه
ادیانالهى و غیر الهى به شمار آورد. با نگاهى اجمالى به تاریخ ادیان و پیدایش آن به وضوح آشکار است که هیچ دینى بدون چنین داعیهاى در اجتماع بشرى ظهور و بروز پیدا نکرده است.
- بر اساس همین سیره و سنت است که مسیحیان به مسیح نسبت دادهاند که: «هیچ کس به پدر راه نمىیابد مگر از طریق من.» و یا اینکه گفته است «در بیرون کلیسا رستگارى و نجاتى وجود ندارد.» دانشمندان مسیحى در حصرگرایى از دین خویش دست به تبلیغات وسیعى زده و از هیچ کوششى در این راه دریغ نکردهاند. در الهیات کاتولیک آمده است که: « رستگارى انسان به کلى وابسته به مرگ ایثارگرانه و فدیه وار عیسى مسیحعلیه السلام است. همه انسانها به نحوى با مسیح پیوند دارند و مىتوانند از برکات عمل فدیه وار او برخوردار گردند. پس همه کسانى که صادقانه خداجو هستند ولو از ادیان دیگر باشند مسیحیان بى نام نامیده مىشوند.»
- شبیه همین مطالب را عالمان و دانشمندان یهود نیز در آثار نوشتههاى خویش آوردهاند. مفسرین تورات (خاخامها) در تفسیر تورات گفتهاند: «ارواح یهود از ارواح دیگران افضل است زیرا ارواح یهود جزء خداوند است. همچنانکه فرزند جزء پدرش مى باشد و روحهاى یهود نزد خدا عزیزتر است زیرا ارواح دیگر شیطانى و مانند ارواح حیوانات است. بهشت مخصوص یهود است ولى جهنم جایگاه مسیحیان و مسلمانان است.»
- هندومسلکان معتقدند که متون مقدس آنها «ریگ ودا» قبل از جهان موجود بوده و در طول این مدت از هرگونه تعرض تحریف گران مصون مانده و خالى از هرگونه اشتباه است. در این دین ادعا شده که: «انسانها هرگونه که به من تقرب جویند باز هم آنان را مىپزیرم، هرکه از هرسو هر راهى را برگزیند راه من است.»
- درباره دین اسلام هم گفته شده که قرآن، کتاب مقدس مسلمانان این انحصارگرایى را در موارد متعدد بیان کرده است: « همانا دین نزد خداوند دین اسلام است.» و « کسى که غیر از اسلام دین دیگرى را برگزیند از او پذیرفته نیست.»
منابع
- میرچاالیاده، دین پژوهى، ترجمه خرمشاهى، دفتر دوم، ص 341-340
- سید محمد شیرازى، دنیا بازیچه یهود، ص 104
- رابرت هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهى، ص 41
- علی ربانی گلپایگانی،تحلیل و نقد پلورالیسم دینی،ص 31
برای مطالعه تکمیلی بخوانید