اسلام،کفر و شرک
|
|
عمار مي گويد حضرت رسول «ص» آيات قرآن را بسيار نيكو و زيبا تلاوت ميفرمود به طوريكه وقتي به نماز بر ميخاست برخي از مشركان مي آمدند و قرائت خوش آهنگ او را گوش ميدادند و با هم ميگفتند كه محمد پروردگار خود را بسيار درست ميدارد كه كلام او را چنين زيبا ميخواند ونام او را تكرار ميكند. عظمت آيات قرآن و پيام آن را دريافتيم. وقتي حضرت رسول ا…«ص» آيات قرآن راتلاوت مي فرمود چنان بود كه گويي آبشار بلندي از آسمان بر قلبم فرو ميريزد و قلبم را در زلال خود مي شويد، ميلرزاند و نوازش ميكند.
اميدوارم ميسازد و عالم ديگري را پيش رويم ميگشايد و مژده ميدهد كه بازگشتم به سوي پروردگارم است. عمار با همان صفاي قلب و سعهي صدر ايمانش را به پدر و مادر رنج كشيدهاش اعلام كردو از آياتي كه آموخته بود براي آنان تلاوت كرد. پدر و مادر او هم كه صادق و پاكيزه جان بودند اميدي نو در قلبشان درخشيد و به شرف ايمان رسيدند.
پذيرفتن آيات قرآن و ايمان به حضرت رسول … «ص» با منافع امثال ابوجهل سازگار نبود زيرا پيامبر خدا از رفتار و كردار آنان به شدت انتقاد مي كرد و مي گفت چرا مال اندوزي مي كنيد؟ چرا ربا مي خوريد؟ چرا به فقرا و ضعيفان كمك نمي كنيد؟ چرا بردگان را آزار ميدهيد؟
به روشني مي توان دريافت كه افرادي مثل ابوجهل و وليد و … بر حضرت رسول «ص» و بر طايفهي بني هاشم حسد مي بردند و از انتقادات صريح قرآن كريم بر ميآشوبيدند و ميدانستند كه با پيشرفت دين محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم آيين بت پرستي برچيده مي شود و در نتيجه دستگاه رياست و زورگويي و سوء استفادههاي آنان نيز بر چيده خواهد شد. در جريان جنگ احزاب علي بن ابيطالب و عمرو بن عبدود با يكديگر روبرو شدند تا با هم بجنگند. «خدايا او را نگهدار» اين دعاي رسول خدا در سكوتي كه بر ميدان سايه افكنده بود به گوش ميرسيد و رسول خدا هنوز دست به دعا گشوده بود و دعا مي كرد. خدايا! برادرم را، اين برادر من است، خدايا مرا تنها مگذار كه تو بهترين وارثاني و به آن دو كه در ميان ميدان به آن گونه رو به روي هم ايستاده بودند مينگريست و با كلماتي كه از جان آگاهش بر زبانش ميتراويد ميفرمود اكنون تمام ايمان روياروي تمام شرك قرار گرفته است جنگ علي و عمرو آغاز شد عمرو با اطمينان اينكه اين جوان (حضرت علي) را خواهد كشت به جلو آمد و با يك حركت زيركانه سپر چرمين حضرت عليعلیهالسلام كه ضخامت زيادي داشت را شكافت و تا وسط فرق علي پيش رفت خون جاري شد. نفسها در سينه حبس شده بود و فقط صداي چكاچك شمشيرها به گوش ميرسيد اما همين قدر مي توان گفت كه با ضربه كاري حضرت عليعلیهالسلام پاي عمرو قطع شد و آن كوهي كه سينهاش را براي علي ستبر كرده بود به زمين افتاد يعني تمام شرك در زير قدمهاي تمام ايمان به ذلت فرو افتاد.
تعداد بازدید ها: 12017