منو
 صفحه های تصادفی
تضاد کمی در عکاسی
سرگرمی ها و ذوق و سلیقه معاویه او حکایت از شخصیت او می نماید.
پناهندگی طرفداران سفیانی
پشت الماسی غربی
ادوین هاوارد آرمسترانگ
تهدیدهای کامپیوتری
آسمان شب های آبان
اکسیژن محلول در آب
علل ایجاد اوتیسم
سؤالات مأمون در مورد عصمت انبیاء
 کاربر Online
289 کاربر online

استجابت دعای غلام و شفا یافتن لال

تازه کردن چاپ
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > معجزات
(cached)

1- ابوالحسن محمد بن ابی عبدالله هروی میگوید: مردی از اهل بلخ با غلام خود، به زیارت حضرت رضا علیه السلام آمد. مرد بلخی در بالای سر آن حضرت مشغول به نماز شد و غلامش در پائین پا. بعد از نماز هر دو به سجده رفتند و با خداوند راز و نیاز کردند.

سپس مرد بلخی سر از سجده برداشت و غلامش را صدا کرد. غلام گفت: بله، ای مولای من! آن مرد گفت : می خواهی آزاد شوی؟ غلام گفت: بله مرد گفت: تو در راه خدا آزادی و فلان کنیزم را هم که در بلخ است آزاد کردم و او را به عقد ازدواج تو درمی آورم، به فلان مقدار مهریه و آن مهریه را هم خودم ضمانت میکنم و فلان باغ را برای تو و او و اولاد شما وقف کردم و این امام همان حضرت رضا علیه السلام بر این قضیه شاهدند.
غلام در این هنگام به گریه افتاد و به خداوند و به امام رضا علیه السلام قسم خورد که من در سجده ام همین الان تمام آنچه را که گفتی از خداوند خواسته بودم که هنوز سر از سجده بر نداشته بودم خداوند عزّوجل به این سرعت، حاجات مرا اجابت فرمود.
img/daneshnameh_up/0/01/MASHHAD6.JPG


2- و نیز ابونصر موذّن نیشابوری میگوید: من به مرضی مبتلا شدم که در اثر آن زبانم سنگین شده بود و قادر به تکلم نبودم. به فکر افتادم که حضرت رضا علیه السلام را زیارت کنم و آن حضرت را شفیع خود قرار دهم تا خداوند مرا شفا دهد و زبانم باز شود. به مشهد مقدس آمدم و حضرت ثامن الائمه علیه السلام را زیارت کردم.

در بالای سر آن حضرت دو رکعت نماز گزاردم و بعد به سجده رفتم و به صاحب آن قبر مطهّر متوسّل شدم. همینطور که در سجده بودم خواب مرا ربود. در خواب دیدم گویی قبر مقدّس شکافته شد و مردی میانسال و گندمگون بیرون آمد و به من نزدیک شد و فرمود: ای ابا نصر، بگو لا اله الا الله. من اشاره کردم که: ای آقا من !چگونه بگویم زبانم بسته شده و نمی توانم!! حضرت فرمود: آیا قدرت خدا را انکار میکنی؟ بگو لا اله الا لله! ناگهان زبانم باز شد و گفتم: لا اله الا الله از خواب بیدار شدم و دیدم زبانم باز شده است. به برکت این کرامت از مشهد مقدس تا منزلم به نیشابور پیاده برگشتم. در طول راه با خود زمزمه می کردم : “ لا اله الا الله

مراجعه شود به:




تعداد بازدید ها: 12045


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..