َاین دلایل عبارتند از:
- وقتى که هدف دین اصلاح و بهبودى دنیا توام با آخرت قرار گیرد توحید و وحدانیت الهى مبدل به شرک مىگردد. چون دیانت و دیندارى مردم از خاصیت و اصالت مىافتد. بهترین نمونه براى اثبات مدعا جریان رنسانس و تجربه تلخ تمدن اروپا و امریکاست که کار دیندارى از جوامع متمدن غرب رخت بر بسته و به جاى دین و عواطف معنوى سود جویى مادى حاکم گردید.
- چون ادیان الهى و مکاتب توحیدى براى جوابگویى به همه مسائل علمى و مشکلات دنیایى نازل نشدهاند اگر بخواهیم دین را حاکم کنیم و این گونه القاء نمائیم که دین جوابگوى همه دردهاست این افکار موجب انصراف مردم از دین مىشود. و...
- در صورت پیوند دین و دنیا دین تحتالشعاع مطامع دنیایى رهبران دینى قرار مىگیرد چنانچه در زمان خلفاى عباسى و عثمانى ، علماء و فقهاى تسنن ، خلیفه را مصداق زنده اولوالامر دانسته. در ظاهر، خدا و اسلام فرمانروا بود ولى عملا دین از دولت فرمان مىگرفت ،در غرب نیز این چنین بود .
- اساس دعوت انبیاء بر محبت و معرفت بنا شده ولى کار دولتهامقابله با دزدان و دشمنان و راهزنان امنیت است و این عمل جز با زبان تند و تلخ پیش نمىرود بنابراین حاکمیت دین موجب مىشود که دین ابزارى شیطانى گردد تا وسیله هدایت.
- دین براى دنیا یا ترک دنیا بخاطر دین، دو حالت افراط و تفریط در دین است و در واقع دو روى یک سکهاند که در ضرابخانه شیطان قالب خوردهاند و دین هر دو را شدیدا رد مىکند.
- اعتقاد به اینکه دنیا جز مزرعهاى براى آخرت نیست و انبیاء خبر دهندگان قیامت و آخرت بودهاند ضرورتى است که موجب بقاى دین و دنیا و سلامت اجتماع بشرى در این روزگار سراسر رنج و ملال مىشود.
- اگر دین در اداره دنیا و حکومت و سیاست دخالت نماید موجب مىشود که قداست از دین دور گردد و در واقع دین مقدس را با سیاست غیر مقدس آمیختن آب در هاون کوبیدن است.
- وظیفه پیامبران تحریک حس نفع پرستى بوده آنان یک عده مبشرین و منذرین بودهاند. یعنى پیامبران جزانذار و تبشیر وظیفه دیگرى نداشتند.
- هیچ دلیل عقلى و شرعى وجود ندارد که دین هم دنیاى متدینین را آباد نماید و هم آخرتشان را.
- دین اگر چه کامل است ولى جامع نیست و تصور این که دین به صورت جامع همه مسائل را طرح و حل کرده باشد تصور نادرستى است.
- آنچه را پیامبران از یک مبدا فوق بشریت با هدفى به کلى جدا از لذائذ دنیا مطرح کردهاند، امروز بشر خود پرست مادى به آنجا مىرسد; روشن دل و روشن بین در یک نقطه به هم مىرسند; دیده بینا آن را مىبیند که دل پاک از روز اول خواسته بود.
- سعادت زندگى دنیا محدود به اعتقاد به خدا و ترس از جهنم نیست. ممکن است جامعهاى بدون این، صاحب مکارم اخلاق و خوشبخت شود. بشر روى دانش و کوشش و به پاى خود راه سعادت در زندگى را یافته است و این راه سعادت تصادفا همان است که انبیاء نشان داده بودند.
منابع
1- مهندس بازرگان، آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء، صص 92-91
2- سروش، مبنا و معناى سکولاریزم، کیان ش 26، ص 8
3- مهندس بازرگان، راه طى شده، ص 128
4- سروش، کیان، ش 32، ص8
5- فصلنامه نامه مفید شماره 20
6- پایگاههای اسلامی اینترنت، نسخه 3