منو
 صفحه های تصادفی
تعیین درصد اکسیژن هوا
ماشینهای جوشکاری جریان متناوب
دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز
عظمت ایران در دوران سلجوقیان
خداوند علی را امیرالمؤمنین نامیده است
نامه پیامبر اکرم به مقوقس، حاکم مصر
کود سبز
شاهرخ تیمورى
Praseodymium
تغییر اجتماعی
 کاربر Online
402 کاربر online

آراء و افکار فلسفی توماس آکویناس

چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > فلسفه > فلسفه غرب

توماس آکویناس بزرگ ترین فیلسوف و متکلم دوره قرون وسطی است. او در فلسفه خود، ارسطو و فلسفه او را برگزید.

توماس در پی آن بود که فلسفه ارسطو را که در نظرش فلسفه ای صحیح بود، طوری تقسیر کند که کاملا با اصول مسیحیت سازگار باشد.
وی اعتقاد داشت که بین آنچه فلسفه و عقل به ما می آموزد با آنچه که وحی یا ایمان مسیحی می آموزد، هیچ اختلافی وجودندارد. مسیحیت و فلسفه ی صحیح، یک چیز را می گویند؛ با این تفاوت که عقل فقط تا قسمتی از راه را می تواند برود و این وحی الهی است که تمام راه را برایمان روشن می سازد. وظیفه اساسی فلسفه این است که خدمتگزار دین وجوابگوی شبهات باشد.

توماس آکویناس با الهام گرفتن از بحث ماده و صورت ارسطوئی گفت:
ماده، وجود بالقوه و صورت، وجود بالفعل است. وقتی صورت ها با ماده جمع می شوند، انواع و اجناس و افراد مستحق می شوند.( و به عبارت دیگر، موجودات به وجود می آیند.)

ماده جنبه نقص وجود وصورت جنبه کمال آن است. صورت ها هرچه به ماده نزدیک تر باشند، انواع وافرادشان بیشتر شده و هر چه روبه کمال بروند، از تکثر دور و به وحدت نزدیک تر می شوند. اگر این سیر ادامه یابد، می رسیم به صورت صورت ها یعنی صورت بی ماده کهخداوند است وتغییر در او راه ندارد.

توماس آکونیاس دربحث خود درباره خداوند، چندین برهان برای وجود خداوند ذکر می کند.
برای اطلاع از آنها نگاه کنید به:
به اعتقاد او، عالم آفرینش بهترین عوالم ممکن است ، زیرا اگر کاملترین عوالم نباشد ،
می بایست در حکمت الهی نقص وجود داشته باشد و این امکان ندارد.

توماس آکونیاس عقیده داشت صورت موجودات همواره درذهن خداوند موجودند و این صورتهایی که در ذهن خدا هستند، سر چشمه اصلی وجود خارجی موجودات در این جهان هستند؛ یعنی در آغاز، موجودات این جهان، صورتهایی در علم خداوند بوده و سپس در عالم خارج موجود می شوند وافراد و محسوسات را تشکیل می دهند.

همچنین، موجودات عالم طبیعت مراتب دارند. هر مرتبه نسبت به رتبه بالاتر خود ماده و نسبت به مراتب زیرین حکم صورت را دارد. به همین ترتیب، حیات طبیعی انسان نسبت به حیات روحانی او مانند نسبت قوه به فعل است.

او بیان میکند که نفس انسان پیش از ولادت موجود نیست، اما پس از مرگ باقی است.

به اعتقاد او غایت زندگی، سعادت است و تنها با کسب فضایل اخلاقی و در سایه فیض وتفضل الهی می توان به آن رسید.

عالم، عالم اختیار واراده انسان، آزاد است. اما این اراده پایبند اصل نیکی است؛ به عبارت دیگر، اراده انسان بالضروره مایل به نیکی است. البته قوای شهوانی انسان مایل به بدی است و گناهکاری از همین قوا سرچشمه می گیرد. بین این دو، یعنی اراده انسانی و قوای شهوانی همیشه تعارض وجود دارد.

توماس در زمینه های مختلفی بحث کرده است که برای اطلاع از آنها می توانید نگاه کنید به:

منابع


  • سیر حکمت در اروپا، صفحه 96
  • تاریخ فلسفه قرون وسطی و رنسانس، صفحه 400-395


تعداد بازدید ها: 32314


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..