ملک اشرف
«758 -744 ق / 1357 -1343م»
بعد از وی ، برادرش ملک اشرف، که هنگام کشته شدن برادر، در
فارس به تاخت و تاز و غارت مشغول بود، به آذربایجان آمد.
سلیمان، ایلخان دست نشانده برادر را که درصدد مقاومت با او برآمده بود، مغلوب و در
تبریز به جای
شیخ حسن چوپانی بر تخت امارت نشست.
عزت ملک و جمعی از بزرگان شیخ حسن چوپانی هم که متهم به همدستی با
سلیمان ایلخان برگزیده شیخ حسن بودند به وضع فجیعی قصاص شدند. ملک اشرف ایلخان دست نشانده دیگری به نام انوشروان انوشروان عادل را به مسند ایلخانی نشاند، اما چندی بعد، او را برکنار کرد و خود دعوی استقلال یافت. در همان آغاز سلطنت، خود را از دو مدعی خانگی فلاحی کرد یاغی باستی و امیر سیورغان که هر دو عموهای وی بودند در 744 ق / 1343 م قتل رسیدند. با مرگ آنها ، حکومت او در
تبریز بیمنازع شد، اما حکومت ملک اشرف در واقع حکومت غارت و مصادره و بیرحمی بود. در مدت چهارده سال امارت در آذربایجان، جز خاطره تعدی و اخاذی و مصادره و تجاوز چیزی از خود به یادگار نگذاشت. در مقابل چپاول و غارت که او پیش گرفته بود، داستان ( املاک ناز خاتون ) و بیدادیهای جدش امیر چوپان فراموش شد. نظام غارتگرانهای که او در رأس آن قرار داشت ، هر جا و نزد هر کس مالی سراغ داشت، به بهانهای مصادره و ضبط میکرد و در این باره بر هیچ کس ترحمی نداشت. حتی عمالش هم که وی عمدا" دست آنها را در غارت کردن اموال مردم آزاد میگذاشت، به مجرد آن که صاحب مکنت قابل ملاحظهای میشدند، از جانب وی توقیف و مصادره میشد و هر چه را از رعیت گرفته بودند، به وی پس میدادند. نا ایمنی در قلمرو او به پایهای رسید که غالب اهالی
تبریز از بیم تعدی او، جلای وطن کردند و بروز بیماری وبا که همهگیر شده بود، تبریز را در عصر او خالی از سکنه کرد - 747 ق / 1342 م -.
ملک اشرف یک بار هم لشکر به
بغداد برد، اما شیخ حسن ایلکانی در مقابل وی ایستاد و او را ناچار به بازگشت به تبریز نمود - 748 ق / 1347 م -. اشرف تمام بلاد تابع امارت خود را به امیران و عمالی سپرد که وظیفه آنها تنها غارت و چپاول اموال رعیت بود. لشکرکشیهای خودش هم به بلاد اطراف ناظر به قتل و غارت در این بلاد بود. او از
اران و
موقان ( =
مغان ) تا
شروان و
گرجستان را به همین شیوه، بارها مورد تاخت و تاز قرار داد. بالاخره هم اهل آذربایجان که از مظالم او به ستوه آمده بودند، نزد جانی بک، حکمران دشت قبچاق رفته شکایت بردند. او که مغولی مسلمان، دین دار ، و متعصب بود به قصد آن که شر ظلم ملک اشرف را از سر مسلمانان دفع کند، از راه
دربند به آذربایجان عزیمت کرد. ملک اشرف از تبریز گریخت ، اما خزاین و اموالش که آن همه را بر چهارصد استر و هزار شتر بار کرده بود، در نزدیک
خوی با خود او به دست تعقیب کنندگان افتاد. او را به تبریز بردند و به دست هلاکت سپردند - 758 ق / 1357م - . خزاین اموالش هم به دست مخالفان بر باد رفت و به قول یک شاعر هم عصر او، از آن همه غارت و مصادره که کرد، او مظلمه برد و دیگری زر.
دیدی که چه کرد اشرف خر او مظلمه برد و دیگری زر
-قطبالدین اهری،
تاریخ شیخ اولیس، متن /178 -
حکومت
چوپانیان با مرگ او به پایان رسید.