منو
 صفحه های تصادفی
آزمایش پراش توریها و تعیین طول موج نور
چابگر های لیزری
واردات
خواجه نصیرالدین طوسی
اعجاز مواد غذایی برای درمان بیماریها
مصاحبت با جبرئیل و میکائیل
مهندسی ساختمان
عهده داران دوران نوزادی
سس کاسترد
SMS
 کاربر Online
312 کاربر online

قوانین و مناسبات اجتماعی در قانون نامه حمورابی

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > حقوق
جامعه و علوم اجتماعی > حقوق > تاریخچه حقوق
(cached)

در قوانین حمورابی تمامی کسانی که آزاد بودند در مقابل قانون مساوی و از حقوق برابر برخوردار بودند و مزایای ملی وجود نداشت، به عبارت دیگر فرقی بین فرد آزاد بابلی و آزاد غیربابلی از نظر قانون وجود نداشت،

مطابق این قوانین، مردم از سه دسته بودند:
  • آزاد
  • آزاده شده
  • برده
همچنین طبقات اجتماعی چهارگروه بود:
  • روحانیون
  • مستخدمین دولت
  • مستخدمین ارتش
  • کسبه و تجار
خدمت نظام وظیفه در قانون پیش بینی شده بود. معاملات به دو صورت پولی و پایاپای انجام میگرفت، مردم بابلی حق نداشت بیش از یک زن اختیار کند، اما اگر نازا از آب درمیآمد، داشتن یک زن (غیرعقدی) مجاز میشد، فقط ازدواج قانونی معتبر بود.
اگر مرد آزاد کنیزی را به زنی میگرفت به مجر خوانده شدن صیغه عقد آزاد میشد، زنان در بسیاری از موارد با مردان از نظر قانون و حقوق مساوی بودند، زن و شوهر درباره بدهیهای قبل از ازدواج یکدیگر مسؤلیتی نداشتند.
مطابق قانون(در زمینه ازدواج و طلاق) هرگاه زن به شوهر خود میگفت: «تو دیگر شوهر من نیستی»، مأموران دولتی مؤظف بودند که زن را طناب پیچ کرده. در رود فرات بیاندازند تا غرق شود، هرگاه مرد به زن میگفت: «تو دیگر زن من نیستی» قانوناً مکلف بود که به عنوان خرج طلاق «10 شکل» بپردازد.
شوهر از زن ارث نمیبرد و ارث زن به اولاد میرسید. اگر شوهر میمرد، زن علاوه بر جهیزیه خود سهمی هم از مال شوهر به عنوان بهای وفاداری و سازگاری دریافت میکرد
زن حق داشت دارایی خود را شخصاً اداره کند و میتوانست هرگونه تصرفی را در اموال خود به عمل بیاورد، مثلاً میتوانست اجاره بدهد یا به دیگری ببخشد.
پس از مرگ شوهر زن اجازه داشت که شوهر دیگری اختیار کند و اگر اولاد زن با شوهر کردن مادر مخالفت میکردند، محکمه دخالت کرده و حق قانونی زن را به او اعطاء میکرد.
فرزندان در بردن ارث مساوی بودند. ولی پدر مجاز بود که وصیت کند مال غیرمنقولش را به فرزند بدهد.
دختری که جهاز میگرفت از ارث محروم میشد، اما دختری که جهاز نداشت همانند پسرخانواده ارث میبرد. برادراز خواهر ارث میبرد.
هر کس مرافعه ای داشت خود به طرح دعوی در محکمه میپرداخت بدون آن که در قید و بند استفاده از اصطلاحات پیچیده قضایی باشد؛ قانون چنان بود که مردم را به طرح دعوی و مرافعه تشویق نمیکرد.
در سطرهای اول قانون نامه چنین آمده است: «اگر شخصی دیگری را متهم به گناهی کند که کیفر آن مرگ است و از عهده اثبات آن بر نیاید خود وی محکوم به مرگ خواهد شد.»، دلایلی به دست است که در آن زمان رشوه دادن به قاضی و گواهان برای گرفتن حکم ناحق وجود داشته است، در شهر بابل یک محکمه استثنایی که داوران پادشاهی در آن قضاوت میکردند تشکیل میشد، از آن گذشته طرفین دعوی میتوانستند از خود شاه تمیز بخواهند.
در قانون بابل نشانه هایی از اثبات وجود حق ضروری در برابر حکومت و اینکه افراد بتوانند علیه دولت اقامه کنند دیده نمیشود.
با وجود این مواد 22-24 قانون نامه حمورابی حقی را برای فردا محفوظ میدارد که اگر چه سیاسی نیست از لحاظ اقتصادی حائز اهمیت میباشد، «اگر کسی در حین دزدی دستگیر شود، محکوم به اعدام خواهد شد. اگر دزد دستگیر نشود، مرد دزد زده باید در برابر خدا صورت تفصیلی آنچه را از وی دزدیده اند بازگوید و شهری که دزدی در آن واقع شده یا حاکم ناحیه خارج شهر باید تاوان خسارات وی را بدهد.
اگر دزدی منجر به کشته شدن صاحب مال شود شهر و حاکم باید یک مینا به ورثه مقتول بپردازند.»
اگر دزد مرد بود برای مزرعه فرستاده میشد، زیراکه اکثر دزدان در قبال تأدیه خسارت به غلامی میرفتند، اگر دزد زن بود به عنوان کنیز به خانه ها فرستاده میشد.
همچنین درباره قانون حمورابی گفته شده است: «یکی از مشهورترین قوانین بابلیها، قانون حمورابی است که از مشهورترین پادشاهان بابل بوده است. حمورابی میگفت که خدای عادل این قانون را به او ابلاغ کرده است.
حقیقت این است که قانون حمورابی شباهت زیادی به قانونی داشت که یکی از پادشاهان سومر دویست سال پیش از آن وضع کرده بود.
قانون حمورابی از هر کجا اقتباس شده بود برای مردم بابل سودمند بود. طبق این قانون نه تنها کسی که دزدی میکرد مجازات میشد بلکه هر کس در کاری قصور میکرد نیز به مجازات میرسید. اگر کسی دریچه آبراه را نمیبست و کشتزار همسایه اش پر از آب میشد، باید خسارت او را بپردازد.
اگر در کشتی کالایی گم میشد کشتیبان باید ضرر صاحب کالا را جبران کند، طبق این قانون حتی پزشکان و دامپزشکانی که بیماران را به جای شفا دادن بیمارتر میکردند مجازات میشدند.
یکی از خوبیهای این قانون این است که هر فرد را مسئول عمل خویش میداند. در قوانین بابل با همه مردم یکسان رفتار نمیشد. زیرا در این کشور طبقات مختلف اجتماعی از قبیل اشراف ثروتمند ـ بازرگانان ـ کارگران و بردگان که در جنگها اسیر شده بودند وجود داشتند.
برای مرد ثروتمند از طبقه بالا یا مردی فقیر از طبقه پایین قانون فرق میکرد. اگر ضاربی دست مردی از طبقه اشراف را میشکست باید مقدار معینی نقره به او بدهد ولی به مردی از طبقه فقرا به خاطر همین نوع صدمه کمتر از نصف آن مقدار پرداخت شود، طبقات مختلف در نظر قانون متفاوت بودند ولی همه مردم از حمایت قانون بهره مند میشدند، حتی برده نیز میتوانست به دادگاه شکایت کند، زیرا بردگان هم مانند دیگران در پناه قانون بسر میبردند.
با غور در محتویات قانون مزبور میتوان گفت که این قانون در نوع خود و با توجه به زمان تدوین و اعمال آن، از بهترین قوانین مدون جهان محسوب میشود و پادشاه بابل قرنها قبل از میلاد مسیح با عنایت به مقتضای زندگی مردم جامعه خود ـ آن را وضع و به مورد اجرا گذاشته است برای نشان دادن اهمیت این قانون و درایت و هوش تدوین کننده آن ترجمه مواردی از قانون مزبور را که در دسترس هست در پایان آورده میشود.

تعداد بازدید ها: 46168


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..