منو
 صفحه های تصادفی
دلیل آغاز جنبش
رمزگذاری داده‌ها
افکار انسان
گام هاى نگارش
طلایه داران دولت صفوی
تفکیک بازهای ضعیف در آب
اسانس زوفا
وجه مشترک میان شیعه و تصوف
سینوسهای اطراف بینی
پایتختهای ایلخانیان مغول
 کاربر Online
267 کاربر online

ظهیرالدین محمد بابر

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > دوره های تاریخی
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > تاریخ اسلام
(cached)



ظهیرالدین محمد بابر

« 937-899 ق / 1530-1494 م»

ظهیرالدین محمد بابر، فرزند عمر شیخ و از نوادگان ابو سعید گورکان است. ظهیرالدین نویسنده، شاهر و نخستین پادشاه مغول هندوستان بود. نسبش از جانب پدر به واسطه پنج امیر به تیمور و از سوى مادر، قتلغ نگار خانم، به پانزده واسطه به چنگیز خان مى‏رسد. بابر در 6 محرم 888 ق / 14 فوریه 1483 م دیده به جهان گشود که در رمضان 899 ق / سپتامبر 1494 م، پس از پدرش عمر شیخ، میرزاى فَرغانه شد. ابتدا بابر مانند پدر براى تصرف شهرها و نواحى حاصلخیز آسیاى مرکزى با خویشاوندان به جنگ برخاست. او در ربیع الاول 903 ق / نوامبر 1497 م اقداماتى را که از سوى عموى بزرگش سلطان احمد میرزا، حاکم سمرقند و دایى بزرگش سلطان محمود حاکم تاشکند به جهت محروم ساختن او از احراز مقام پدر در فرغانه به عمل آمده بود، کاملاً بى اثر ساخت و با استفاده از منازعاتى که عمو زادگانش با هم داشتند، سمرقند را تصرف کرد. ولى چهار ماه بعد به سبب فقدان غنایم جنگى و بروز توطئه در پایگاه نیروهاى او در اَندیجال، ناگزیر سمرقند را رها کرد. بابر چندى بعد اندیجان را دوباره متصرف شد، اما پس از مدت زمانى کوتاه، مغولانى که تحت فرماندهى تَنْبَل، قرار داشتند دوباره شهر را باز پس گرفتند. تا این که در 905 ق / 1499 م، بابر، فرغانه را میان خود و برادرش تقسیم کرد.

فتح کابل

در اوایل سال 909 ق / 1503 م، بابر نزدیک به یک سال با گروهى کوچک از هوا دارانش در ناحیه‏اى بسیار دور و در میان قبایل صحرا نشین سُخ و هُشّیار، سرگردان و از مهمان نوازى این قبایل برخوردار بود. ولى پس از آن در محرم 910 ق / ژوئن 1504 م به کابل رفت و به کمک برادرش، آن جا را که تحت فرمانروایى ارغونها بود، فتح نمود و موفق شد تا قبایل افغانى مجاور را خراجگزار خود سازد. سرانجام در 911 ق / 1505 م به درخواست سلطان حسین میرزا بایقرا که از او براى مقابله با ازبکها یارى خواسته بود، عازم هرات شد.


درگذشت حسین بایسنقر و فتح خراسان به دست شیبانی خان

در این هنگام سلطان حسین بایقرا درگذشت و بى لیاقتى پسرانش موجب شد تا شیبانى خان، بخش بزرگى از خراسان را فتح کند و در نتیجه، بابر دست خالى از طریق هندوکُش به کابل باز گردد. تا این که بابر در 913 ق / 1507 م قندهار را از دست ارغونها بیرون آورد، اما هیمن که شیبانى خان این شهر تازه فتح شده را محاصره کرد، بابر به جاى دفاع از آن، راهى هندوستان شد. در همین احوال میان شیبانى خان و شاه اسماعیل صفوى جنگى روى داد که شیبانى خان ازبک شکست خورد و سرانجام در اول رمضان 916 ق / 3 دسامبر 1510 م در مرو کشته شد.

از طرفى بابر در رجب سال 917 ق / اکتبر 1511 م براى بار سوم سمرقند را به تصرف درآورد، اما به عنوان دست نشانده شاه اسماعیل فرمان مى‏راند که حتى تظاهر به تشیع نیز مى‏کرد. تا این که در 918 ق / 1512 م در کُل مَلک از ازبکها شکست خورد و نتوانست سمرقند را نگاه دارد؛ سرانجام پس از آن که نجم ثانى، سردار صفوى در سوم رمضان 918 ق / 12 نوامبر 1512 م در نُحجدوان مغلوب ازبکان شد، بابر از تصرف سمرقند منصرف شد، که این واپسین تلاش او براى تسلط بر شهرى بود که سخت بدان دلبستگى داشت.


تصرف قندهار

بالاخره بابر پس از دو سال زندگى پر مخاطره و سرگردانى، به کابل بازگشت، که از آن پس پایگاهى براى لشکر کشیهاى پر امید او به شرق و جنوب محسوب مى‏شد. کوششهاى مکرر او براى باز پس گرفتن قندهار از ارغونها، به مذاکراتى در جمادى الثانى 928 ق / مه 1522 م انجامید که در نتیجه آن، شهر به تصرفش درآمد. سپس با پشتکار بیشتر متوجه هندوستان شد که از سال 922 ق / 1516 م با تاخت و تازهاى مکرر خود به شناسایى آن پرداخته بود.


لشکرکشی به هندوستان

فاتح قندهار از سوى دولت خانِ لودى، حاکم لاهور و عالَم خان، عموى ابراهیم لودى، سلطانِ دهلى، به هندوستان دعوت شد تا ایشان را در برابر ابراهیم کمک کند. به این ترتیب بابر در دومین حمله خود به هندوستان، دولت خان را بر انداخت و پس از آن که با استفاده از نفوذ عالَم خان، پشتیبانى افغانها را جلب کرد، در رجب 932 ق / آوریل 1526 م در پانى پِت، قواى ابراهیم لودى را در هم شکست و دهلى و آگره را متصرف شد به طورى که در جهت شرق تا جَونپور و غازى پور در امتداد گنگ پیش رفت. تا این که پیروزى در خانوا و غلبه بر رانانسنگا - ملکه چیتور - در جمادى الاولى 933 ق / فوریه 1527 م خاطرش را از جانب راجستان آسوده ساخت. از سوى دیگر، با شکست دادن افغانهاى شرق در شعبان 935 ق / آوریل 1529 م در محلى که رود گوگره به گنگ مى‏پیوندد، حوزه حکومت خود را در هندوستان، تا بنگال وسعت بخشید. سرانجام بابر در ششم جمادى الاولى 937 ق / 27 دسامبر 1530 م در اَگره درگذشت و چند سال بعد جسدش را به باغى در کابل منتقل کردند و در مقبره کنونیش به خاک سپردند.


بابر، سرداری سیاستمدار و سازنده

بابر سردارى شجاع، کوشا، آداب دان، محتاط و سیاستمدارى مدبر بود. وى از سرداران بزرگ ازبک چیزهاى بسیارى آموخت به طورى که انضباط دقیق، فنون دفاع در زمین هموار، سنگربندى، توپخانه و آیین محاصره را به صورتى مؤثر در لشکرکشیهاى خود به هندوستان به کار بست. تجارب بسیار برای او این امکان را فراهم کرد تا در میان گروههاى کوچکى از تیموریان شکست خورده که هنوز عارى از جاه طلبى شخصى نبودند و همچنین مغولانى که حتى از تیموریان نیز کمتر شایان اعتماد بودند، اتحاد برقرار کند تا این که سرانجام پس از کسب پیروزى و قدرت، فرماندهى بلا منازع شود.


تعداد بازدید ها: 22442


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..