ضمیر
ضمیر کلمه اى است که به جاى اسم مى نشیند و نقشهای مختلف آنرا می پذیرد. مرجع ضمیر همان اسمى است که ضمیر جانشینِ آن شده است. البتّه گاه ضمیر مرجع ندارد، یعنى خود به حالت اسم بروز مى کند . مرجع معمولا قبل از ضمیر، و گاه پس از آن مى آید.
ضمیر داراى هشت گونه است: شخصى، مشترک، اشاره، پرسشى، مبهم، تعجّبى ،شمارشی،ملکی(اختصاصی)
ضمیر شخصى
ضمیرى که جانشین شخص مى شود، خواه گوینده، خواه شنونده، و خواه دیگرى.
این ضمیر، خود، دو گونه دارد: گسسته (منفصل) و پیوسته (متّصل).
ضمیر شخصى منفصل
ضمیری است که تنها به کار مى رود و معنی مستقل دارد: من، تو، او، ما، شما، ایشان.
ضمیر شخصى متّصل
ضمیری است که به کلمه دیگر مى پیوندد و معنی مستقل ندارد: م، ت، ش، مان، تان، شان. این ضمیر معمولا به اسم و گاه به فعل و حرف مى پیوندد .
ضمیر مشترک
ضمیرى که همواره یک صورت دارد و میان شش ساخت مشترک است: خود، خویش، خویشتن.
جز در زبان محاوره، این ضمیر جمع بسته نمى شود.
همان صفت هایى که در این چهار دسته جاى دادیم، اگر داراى موصوف نباشند، ضمیر محسوب مى شوند.
ضمیر اشاره
ضمیریست که مرجع آن به اشاره معلوم شود:آن/ این و ترکیباتش مثل اینان/ آنها
- (کتاب را بگیر و آنرا بخوان.)
ضمیر پرسشى
واژه های پرسشی اگر به تنهایی در جمله بیایند .(بدون همراهی اسم): که/ چه/کدام/کی/ کجا/چگونه/چند/چقدر
- (تا یار که خواهد و میلش به که باشد.)
ضمیر مبهم
واژه هایی که بر شخص یا مقدار مبهمی دلالت می کنند.چند/همه/هیچ/یکی/هرکه/کمی/دیگری
- ( چند مى گردى به دور خویشتن؟)
ضمیر تعجّبى
واژه هایی که مفهوم تعجب و شگفتی را برساند :به/ چقدر/ وه...
- (وه که چگونه مى رزمند شیرمردان مبارز!)
ضمیرشمارشی
صفت شمارشی که بدون همراهی اسم بیاید.
- (حمید به کلاس چهارم میرود.)
ضمیر ملکی
واژه مرکب "ازآن" است که معنی "مال"/"متعلق به" را میدهد.
- (من زان خودم هرآنچه هستم، هستم. )
نکته: ضمیر نیز همانند اسم در
جمله داراى نقش است.
برخى از ضمیرها همه نقش هاى
اسم و برخى دیگر بعضى از نقش هاى اسم را مى پذیرند.
ََ