احمد روحی در خانوادهای روحانی در
کرمان متولد شد، تحصیلاتش را نزد پدر خود شیخالعلماء آخوند ملامحمد جعفر کرمانی که از علمای بزرگ کرمان بود در
ادبیات،
فقه، حدیث گذرانید. مدتی امام جماعت بود و در وعظ و خطابه توانائی فراوان داشت، تا اینکه میرزاآقاخان کرمانی بافرمانفر ما حکمران کرمان اختلاف پیدا کرد. پنهانی با هم از کرمان به اصفهان رفتند و تا پایان عمر دوستی میان ایندو برقرار بود.
میرزاآقاخان و شیخ احمد از اصفهان به تهران و از اینجا به رشت وآنجا چون هنوز مورد تعقیب بودند به استانبول رفتند و شیخ احمد زبانهای فرانسه و انگلیسی را فرا گرفت وهمراه با آقاخان به قبرس رفتند، چون دولت ایران از اجتماع خبیرالملک وسیدجمالالدین اسدآبادی، میرزا حیب اصفهانی، شیخاحمدروحی وآقاخانکرمانی در استانبول خبریافت ووجودآنها را خطری جدی برای استبداد خود میدانست از دربار عثمانی حکم تبعید،
آقاخان، روحی وخبیرالملک را به طرابوزان گرفت ودیری نگذشت که آنها را با پافشاری علاءالملک تحویل دولت ایران دادندو این سه نفر آزادیخواه را به تبریز بردندو در هفته اول صفر 1314ه-ق در باغ اعتضادیه سربریدند، میرزاعلیخانامینالدوله نوشته است:
“درین بین امری که تاریخ انسانیت را ملوث کرد وداغی برخسار مروت و مردمی گذاشت خوشخیالی میرزامحمودخان علأالملک سفیر ایران مقیم اسلامبول بود که سهتن از افاضل ایران وهنرمندان زمان را که ازجورکارگذاران وطن آواره وسالهادر ممالک عثمانی بدانشوری معروف بودند و میرزارضا قاتل
ناصرالدین شاه هم از آن بلد گفته میشود، دربندر
طرابوزان گرفتار کردند وبه اسلامبول بردندو… ”
کشتن اینسه آزادمرد را
محمدعلی میرزاولیعهد از بالاخانه تماشا میکرد و همو دستور داد که سرهای بریده را پوست کنده وپرازکاه نموده به تهران بفرستندوسرهارا در رودخانه انداخت.
شیخ احمد روحی مردی دانش دوست، آزادیخواه و یک چهره درخشان انقلابی بود، در مدت اقامت در ترکیه هنگامهای از شور وطنپرستی بپاکرد ورسائلی چند تألیف وترجمه کرده اما عمده فکروهمتش مبارزات انقلابی برای سرنگون کردن حکومت استبداد بود.