چکیده:
ــ دوره آخرین عصر یخبندان :
شکار و خوشه چینی شیوه ای بود که توسط سرخ پوستان کهن در آخرین عصر یخبندان نیز بکار می رفت .
ــ عصر یخبندان پایان می یابد:
حدود ده هزار سال پیش همین که (عصر یخبندان پایان یافت)، تغییرات زیادی دراثر گرم شدن هوا در طبیعت آمریکا بوجود آمد.
این تغییرات ، اندک اندک ولی همه جانبه صورت گرفتند و تأ ثیر زیادی در زند گی مردمان آن دوران گذاشتند. د سته های شکارچی-خوشه چین در سراسر گوشه و کنار محیط طبیعی پراکنده شد ند ، و به این ترتیب با سرزمین تغییر یافته و موجوداتش آشنا شدند.
بعد از پایان عصر یخبندان هرچند تغییرات آب و هوایی همچنان ادامه داشت ولی فرایند سامان یافتن پس ازعصر یخبندان ، الگوهایی برای زیستن به وجود آورد که تا نسل های بعدی نیز باقی ماند.
در این دوره واحد های اصلی اجتماعی نسبت به زمان سرخپوستان کهن تغییری نکرده بود و گروها از خانواده های وابسته به یکدیگر تشکیل می شدند .
این گروها پس از عصر یخبندان دیگر به سیر و سفر نپرداختند و بیشتر آنها در قلمروی کم و بیش معین مستقر شدند و در آنجا با دیگر گروهای هم زبان و دارای میراثی مشترک همراه شدند.
آمریکایی های نخستین احتمالا به زبانهای گوناگونی صحبت میکردند. در زمانی اروپایی ها با این بومی ها ارتباط پیدا کردند ، یک تا دو هزار زبان بین آنها صحبت می شد.
در این دوره ، گروهها به خاطر تغییرات فصلی و برای اینکه حداکثر استفاده را از منابع طبیعی برده باشند درون قلمرو خویش از جایی به جای دیگر کوچ می کردند . البته گروههایی هم بودند که به دلیل وفور نعمت کوچ نمی کردند.
|
مناطق جغرافیایی :
1.آمریکای شمالی
2.آمریکای مرکزی
3.آمریکای جنوبی
4.جزایر دریای کارائیب
5.ناحیه آند
6.ناحیه آمازون
|
این زندگی کوچ نشینی مردم را مجبور می کرد که کم ترین میزان اشیا و دارایی را داشته باشند تا زندگی شان آسان تر و دلپذیرتر شود.در عین حال آنها برای آراستن دارایی محدود خود از روشهای مختلف ابداعی استفاده می کردند.
البته آنها شیوه های سنتی ساختن اشیا را که هم از پدرانشان آموخته بوده بودند وهم آسان تر و سریع تر بود کنار نگذاشتند.
در گروهای شکارچی- خوشه چین نیازبه غذا و نیز سایر نیازها عمدتا با اجرای وظایف طبق سنت بر آورده می شد. اما در موارد اضطراری آنها مقررات هر چند سنتی را به نفع جمع قبیله تغییر می دادند و اعضای قبیله هم انتظار داشتند که رئیسشان به این نکته توجه خاصی داشته باشد.
روسای قبایل برای مشاوره به سالخوردگان مراجعه می کردند. مقام روحانی قبیله شمن بود. این مقام در میان سرخپوستان کهن هم وجود داشت. در یک قبیله محدودیتی برای تعداد شمن ها نبود و حتی یک قبیله می توانست متکی به شمن قبیله همسایه باشد.
این مردمان نیروهای ماوراء الطبیعه و ارواح را بخشی از جهان می دانستند که در آن زندگی می کردند آنها حیوانات و گیاهان را دارای چنین نیروهایی تصور می کردند.
در این جامعه گرد هم جمع شدن قبایل و تشریفات خاص این جشنها کارکردهای مختلف اندیشه ای ، فرهنگی و اقتصادی داشت.
در این دوره شواهد باستان شناسی نشان از جابه جایی اشیاء از کنار دریا تا کنار کوها و بر عکس دارد. این مساله می تواند بازگو کننده ی روابط بازرگانی در آن دوران باشد.
جنگ در این جامعه مانند جوامع دیگر امری اجتناب ناپذیر بود. هنگامی که قبیله ای قصد تصاحب قلمرو قبیله ای دیگر را داشت ، نبرد بین آنان وحشتناک تر و مخرب تر می شد. پارهای اوقات بر اثر جنگ گروهی مطلقا از بین می رفت یا اجبارا به محل دیگری منتقل می شد.
|