مقدمه
طبق نظریه ،
نسبیت عام ،
گرانش انحناء دهنده
فضا - زمان است. فضای حول
ستاره به نحو بارزی خم میشود در لحظهای که هسته ستاره تبدیل به
حفره سیاه میشود. این جرم خطوط فضا زمان را مانند پیلهای به دور خود میپیچد. امواج نوری کم تحت زوایای خاصی به سمت سیاهچاله روان میشود. در سطح کرهای که هم مرکز نقطه یکتایی سیاهچاله است، تجمع میکنند. در فاصله معینی از سیاهچاله که بسته به جرم
ستاره رمبیده دارد، جاذبه آنچنان زیاد است که نور نمیتواند فرار کند.
سیاهچالهها که از یک سمت به صورت چاه عمل میکنند، در سطح دیگری بصورت چشمه عمل میکند. یعنی میتواند دو سطح مختلف فضا-زمان را از جهانهای گوناگون یا دو نقطه بسیار دور از جهان خودمان را به هم متصل کند.
آیا راهی برای یافتن سیاهچالهها وجود دارد؟!
اگر سیاهچالهای به اندازه کافی به ما نزدیک بود، قادر بودیم نیروی جاذبه آن را احساس کنیم، اما وقتی سیاهچالهای در مسافتی بسیار دور قرار داشته باشد، آیا میتوان وجود آن را ثابت کرد؟ نکته مهم این است که سیاهچاله نوری از خود ساطع نمیکنند. اما این به معنای عدم شناخت سیاهچاله نیست. چرا که خوشبختانه راه حلی برای این مسأله وجود دارد و اگر چه سیاهچالهها هیچ نوری از خود منتشر نمیکنند، اما اجرامی که در سیاهچالهها سقوط میکنند (جالب اینکه به صورت مداوم و پی در پی اجرام در حال سقوط به درون سیاهچالهها هستند) باعث پیدایش مقدار زیادی
پرتو ایکس است.
البته در بسیاری موارد نزدیکی یک سیاهچاله اجرام چندانی وجود ندارد. برای مثال ، فرض کنید که
خورشید منظومه ما به یک سیاهچاله تبدیل شود. باز هم سیارات به صورت مداوم به دور آن خواهند چرخید. اما باز هم یک نکته وجود دارد. بسیاری از ستارههای آسمان به صورت جفت هستند و معمولا یکی از آنها به سیاهچاله تبدیل میشود. سیاهچاله و ستاره خواهر به دور هم میگردند و لایههای بیرونی
غول قرمز جدید ، در طرف رو به سیاهچال تحت تأثیر خاصیت جزر و مدی آن قرار گرفته و به سمت آن کشیده میشود.
در این حالت موادی از غول قرمز جدا میشوند و به تدریج به درون سیاهچاله سقوط میکنند و در همین حال مقادیر زیادی پرتو ایکس ایجاد میشود. جالب اینکه ، این عمل میتواند هزاران سال به طول بیانجامد و پرتو ایکس را به صورت مداوم در تمامی جهات منتشر سازد. مقدار این پرتو آنقدر زیاد خواهد بود که ما میتوانیم از فواصل بسیار دور آن را دریافت کنیم.
شناسایی تشعشعات حاصل از وجود سیاهچاله
ستاره شناسان از روی زمین محل تابش پرتو ایکس در آسمان را مشخص میکنند. اگر این پرتوها از یک نقطه واحد سرچشمه گرفته باشند، احتمالا منبع تولد آنها یک
ستاره نوترونی یا
سیاهچاله خواهد بود. اگر پرتو ایکس از یک ستاره نوترونی ساطع شده باشد به صورت تپشهای تند مطابق با چرخش ستاره نوترونی دریافت خواهد شد، اما اگر منبع تولید آن یک سیاهچاله باشد، پرتوها به صورت متوالی و مداوم به ما خواهند رسید، چرا که از خود سیاهچاله منتشر نمیشوند، بلکه از موادی که درون سیاهچاله فرومی ریزند ایجاد میگردند.
بنابراین علی رغم وجود تغییرات غیر مشخص ، قابل تفکیک از پرتوهای ساطع شده از ستارههای نوترونی خواهند بود. یکی از نخستین منابع پرتو ایکس آسمان در سال 1965 در صورت فلکی سیگنوس کشف شد. در سال 1969 یک ماهواره مخصوص توانست پرتوهای ناشی از آن را شناسایی کند و با در نظر گرفتن چگونگی نوسانات آن سیاهچاله بودن مرکز مورد نظر مشخص شد. بخصوص اینکه دانشمندان و ستاره شناسان
امواج رادیویی را نیز دریافت کردند و به کمک آنها محل دقیق سیاهچاله را مشخص کردند.
جالب اینکه ستاره بزرگی نیز در نزدیکی آن وجود داشت که با عنوان HD-226868 ذکر شده بود. این ماجرا برای ستاره شناسان سرآغار شناسایی سیاهچالههای گوناگون شد. همانطورکه ملاحظ شد، سیاهچالهها از
فرو ریختن ستارهها پدید میآیند.
تبخیر در سیاهچاله
هنگامیکه این سیاهچالهها ایجاد میشوند وزن آنها برابر وزن ستاره اولیه است، اما به تدریج بر وزن آنها افزوده میشود. اما یکی از دانشمندان ثابت کرد که سیاهچالهها قارد به از دست دادن زن نیز هستند. مقداری از انرزی جاذبهای آنها در خارج محدوده مشخصی به ذرات ماده تبدیل میشود و ممکن است این ذرات به فضای بیرون بگریزند. و به این ترتیب مقداری از مواد تشکیل دهنده سیاهچاله از آن خارج میشوند که به این عمل اصطلاحا "تبخیر" هم میگویند.
جالب اینکه این عمل در مورد سیاهچالههای کوچکتر با سرعت بیشتری انجام میپذیرد. برای مثال ، سیاهچالههایی که 15000 میلیون سال قبل پدید آمدهاند، ممکن است در حال ناپدد شدن باشند. اما هنوز هم سیاهچالههایی وجود دارند که تا میلیونها سال دیگر باقی خواهند بود و این برای ستاره شناسان مایه خوشحالی است تا همچنان تحقیقات در مورد سیاهچالهها را ادامه دهند!
مباحث مرتبط با عنوان