معین الدین شاهرخ تیمورى
« 799 - 850 ق / 1396 - 1446 م»
معین الدین شاهرخ، همچون پدرش تیمور، فردى شجاع و جنگدیده، اما بر خلاف او، سلیم و صلح جو بود. او توانست پس از سى سال که از مرگ
تیمور مىگذشت، با غلبه بر دشواریها و مدعیان متعدد جانشینى، عاقبت با رفع اختلافات خانگى، دوستى پر قدرت و استوار به وجود آورد که در اواخر عهد حیاتش چنان که
منجم باشى، مورخ معروف ترک، خاطر نشان مىکند، از سر حد چین تا مرز روم و از اقصاى
ترکستان _یا همان
آسیای مرکزی فعلی _تا «مرز »
هند را شامل مىشد.
این قلمرو عظیم تنها در حیات او، وحدت و تمامیت ارضى آن محفوظ ماند و بلافاصله پس از مرگش «850 ق / 1446 م» به سرنوشت قلمرو وسیع و عظیم تیمور دچار شد؛ انفصال و انحلال.
سیاست صلح جویانه شاهرخ
شاهرخ با آن که فردى صلح جو و در عین حال مخالف با خونریزى بیهوده بود، در دفع سرکشان قاطع و جدى عمل مىکرد. هر چند براى توسعه قلمرو خود جز در مواردى متعدد به ندرت دست به لشکرکشى زد، در حفظ و تسخیر آن چه آن را میراث پدر تلقى مىکرد، خوددارى نداشت.
در رفع مخالفان همواره فردى پیروز بود به قول منجم باشى ، در هیچ نبردى شکست نخورد و مغلوب نشد .
اما مادامى که کار با صلح و دوستى پیش مىرفت هرگز دست به جنگ نمىزد به طورى که از سلاح تدبیر بیش از توسل به شمشیر استفاده مىکرد.
اقدامات عمرانی شاهرخ
چون شاهد تبعات نامطلوب یورشهاى خونین و طوفانى پدر بود، خود را در ترمیم خرابیهاى ناشى از تاخت و تازهاى پدر موظف مىدید و از این که با تهاجمات تازه و مجدد، خرابیهاى جدیدی در اطراف قلمروش به وجود آید، جداً احتراز داشت.
تحت تأثیر همین طرز تفکر بود که او شهر
مرو را که از عهد هجوم
مغول ویران و بى آب مانده بود، آباد کرد و آب
نهر مرغاب را که مرو مدتها از برکت وجود آن محروم مانده بود در جویهاى شهر دوباره جارى ساخت.
دینداری شاهرخ
بر خلاف تیمور که از دین تنها ملاقات با صوفیان را می شناخت ، شاهرخ در رعایت دین و پیروى از شریعت صدق و اخلاص واقعى داشت.
او در سفر و حتى در میدان جنگ، از به جا آوردن فرایض غفلت نمىکرد.
عدهاى از موسیقى دانان، شاعران و
خنیا گران عصر را گرد خود جمع کرده بود، اما این هرگز مانع از حضور او در مجالس حافظان قرآن و محضر علما و زیارت مقابر اولیاء نشد.
شاهرخ زیارت مشهد رضوى را تقریباً به طور منظم و در هر فرصتى که دست مىداد با اخلاص و علاقه تمام به جا مىآورد. به علاوه زیارت مقبره
خواجه عبدالله انصارى را در گذرگاه
هرات و زیارت مقبره
شیخ ابو اسحاق کازرونى را هر وقت که در نواحى
فارس سفر مىکرد ، انجام می داد .
او همچنین در ایجاد مساجد و تعمیر و ترمیم
بقعهها و رباطها اهتمام بسیار مىورزید و نسبت به علماء و مشایخ صوفیه محبت می نمود .
شاهرخ صبور در مصیبت ها و میانه رو در عدالت
او در اوایل عهد امارت، بیشتر کارها را به پسرش
غیاث الدین بایسنقر واگذاشت «حدود 820 ق / 1417 م».
اما علاقه بایسنقر به شعر و هنر و نیز اعتیادش به شرابخوارى که عاقبت موجب مرگ بى هنگام او نیز شد، وى را به تدریج از چشم پدر انداخت.
فرزندان شاهرخ
از آن گذشته غیر از بایسنقر نیز سه پسر دیگرش هم در زمان حیات شاهرخ مردند؛ سیور غتمش در 830 ق / 1427 م، ابراهیم سلطان در 837 ق / 1433 م، و محمد جوکى در 848 ق / 1444 م.
با وجود این مصائب که در پایان عمر براى او جز
الغ بیگ میرزا، فرزند دیگرى باقى نماند، اما شاهرخ از جاده اعتدال خارج نشد و هرگز به خشونت نگرایید به طورى که روحیه صلح جویى و عدالت دوستى خود را تا پایان کار همچنان حفظ کرد.
قاطعیت شاهرخ
برخورد با سوءقصد
فقط در واقعه سوء قصد احمد لُر، یک تن از متعصبان
حروفیه، که در
هرات او را با کارد زخمى کرد «830 ق / 1427 م» آن هم بدان سبب که احتمال توطئهاى در بین بود و گمان مىرفت که ترکمانان
قراقویونلو که
شیعه بودند، در آن سوء قصد دست دارند، خشونت نشان داد.
برخورد با طغیان نواده اش
چنان که در طغیان نواده خود میرزا محمد، پسر بایسنقر هم که ظاهراً در
اصفهان به تحریک برخى از عناصرناراضى یا ماجراجو، بر ضد وى قیام کرد، مجازات محرکان را ضرورى یافت و به قتل تعدادى از آن جماعت که از زُهّاد عصر نیز محسوب مىشدند، فرمان داد.
برخورد با برخی بزرگان صوفیه
نسبت به بعضى از مشایخ
صوفیه، و خصوصا کسانى که گرایشهاى شیعى داشتند، نیز نفرت یا سوءظن نشان مىداد. اما این طرز تلقى که از جمله نسبت به
سید محمد نوربخش،
سید قاسم انوار و
صائن الدین ترکه با خشونت بیشترى همراه شد .
این خشونت و برخورد قاطع نیز از احتمال ارتباط آنها با ترکمانان آذربایجان - طوایف
قراقویونلو که منسوب به
تشیع بودند - ناشى مىشد.
سلطنت شاهرخ، درمان جراحات دوران تیمور
در سایر موارد، شاهرخ تا جایى که ممکن بود از خشونت پرهیز مىکرد چنان که این همه پرهیز از خشونت از فرزند کسی مانند تیمور بسیار عجیب می نمود .
از طرفى سلطنت آرام و صلح طلبانه او براى رعایایش که در طول مدت حیات تیمور، عمرى را در دغدغه دایم و نا امنى مستمر نسبت به جان و مال خویش سپرى کرده بودند؛ دوران التیام جراحات قلبى بود.
ترویج هنرها و روابطه میان دولت ها
فرمانروایى شاهرخ را سرآغاز یک عصر جدید و تجدید حیات در بعضى از انواع هنر تصور کردهاند .
از آن گذشته شاهرخ در ایجاد رابطه درستى با ممالک اطراف نیز اهتمام بسیار ورزید که این امر نیز خود موجب بسط تجارت، ایجاد آسایش و فراغت بیشتر براى عموم مردم شد.
او حتى با حکام هند که پدرش تیمور قلمرو آنها را غارت و رعایاى ایشان را قتل عام کرده بود، رابطه دوستى برقرار کرد و از طریق ارسال هدایا و سفرا، از آنها دلجویی نمود .
رابطه با حکام چین
چنان که در مورد چین نیز که پدرش تا واپسین لحظات حیات از فکر تسخیر و غارت آن جا باز نماند، راه دوستى پیش گرفت . به طورى که با مبادله سفیر و تبادل هدایا، در ایجاد روابط بازرگانى با آن سرزمین بسیار تلاش کرد .
هرات، کانون درخشان و هنر
در عهد سلطنت او هرات که پایتخت دولتش بود، کانون درخشان هنر و ادب عصر محسوب مىشد.
معمار برجسته قوام الدین شیرازی
وجود مولانا
قوام الدین شیرازى، آن مهندس معمار نابغه و بى مانند که در آن ایام در هرات، به وى و همسر هنر پرورش
گوهر شاد آغا، این فرصت و امکان را مىداد تا مساجد، مدارس، و ابنیه عالى در قلمرو قدرت خویش بنا کنند.
مسجد گوهر شاد در مشهد رضوى و در کنار بارگاه امام رضا علیهالسلام و
مسجد جامع گوهر شاد در هرات، از درخشانترین آثار معمارى این عصر، مدیون طرح و تفکر قوام الدین شیرازى و آن ملکه هنر پرور عصر بود، که هنوز همچنان باقى است.
کتابخانه و هنرمندان
به سعى و تشویق شاهرخ، کتابخانهاى عظیم نیز در هرات به وجود آمد که جامع تعدادى از نفایس آثار بود. به علاوه بعضى هنرمندان عصر همچون
عبدالقادر مراغى استاد موسیقى،
مولانا خلیل مصور استاد نقاشى،
یوسف اندکانى استاد آواز ، از همان ایام، در دربار هرات، نام شاهرخ را پر آوازه ساختند.
مرگ شاهرخ
عاقبت معین الدین شاهرخ به سن هفتاد و دو سالگى و به سال 850 ق / 1446 م در رى دار فانى را وداع گفت و به این ترتیب نامى نیک از خود به یادگار گذاشت. شاهرخ هم در عالم سیاست و هم مردم دارى و هنر بسیار خوش درخشید.
مطالب مرتبط با این بحث
مکتب هرات
نقاشی در دوره تیموری
معماری در دوره تیموری
خطاطی در دوره تیموری