نگرش
دورکیم به دین بیشتر
کارکردگرایانه با کارکرد مثبت است و بر همین اساس، وی در تحلیل دین، خلط اساسی بین معنا و محتوای نمادهای دینی و معنا و محتوای کارکردهای آن کرده است. بحثهای دورکیم در باب دین و کارکردهای آن و نقشی که دین در جوامع دارد، سه مرحله است:
- بیشترین تحلیلهای دورکیم درباب مطالعه دینی در باب پیدایش ادیان، به ویژه در جوامع ابتدایی و جایگاه رفیع دین در این جوامع، است.
- در جوامع جدید، ادیان رو به افول رفته، از صحنه زندگی کنار میروند.
- شاهکاری است که دورکیم درباب دین در جوامع امروزی ارائه میدهد.
- دورکیم با مطالعه جوامع ابتدایی ، دین را بر دو مقوله اصلی مبتنی کرد: بخشی از آن مناسک و بخشی دیگر عقاید و باورهای دینی است. اما عقاید و باورها دارای مشخصههایی است که جهان را به دو دسته امور مقدس و غیر مقدس تقسیم میکند. دین همان امور مقدس است.به طور خلاصه کارکرد دین از نظر دورکیم، در چهار بخش عمده است: انضباط بخشی،انسجام بخشی،حیات بخشی وخوشبختی بخشی. آیینهای مذهبی از طریق تحمیل انضباط بر نفس و قدرت خویشتنداری، انسانها را برای زندگی اجتماعی آماده میسازد. تشریفات مذهبی مردم را گرد هم میآورد و پیوندهای مشترکشان را دوباره تصدیق میکند و در نتیجه، همبستگی اجتماعی را تحکیم میبخشد. اجرای مراسم مذهبی میراث اجتماعی گروه را ابقا و احیا میکند و ارزشهای پایدار آن را به نسلهای آینده انتقال میدهد و بالاخره، دین با برانگیختن احساس خوشبختی در مؤمنان و احساس اطمینان به حقانیت ضروری جهان اخلاقی، که خود جزئی از آنند، با احساس ناکامی و فقدان ایمان در آنها مقابله میکند.
منابع
- میرچا الیاده، دین پژوهی، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی
- آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ترجمه منصور صبوری،ص 492
- جامعهشناسی دین، ملکلم همیلتون، محسن کلاشی،ص139