جلال الدین شاه شجاع مظفر
«786 1159 ق/ 1384 1358 م»
جلال الدین شاه شجاع در روز چهارشنبه ، 22 جمادیالثانی 733 ق/ 10 مارس 1333م زاده شد. در هفت سالگی آموختن را آغاز کرد، چون 9 ساله شد قرآن را از بر میخواند و به تدریج در ادب عربی و پارسی مهارت یافت. در دوره فرمانروایی پدرش مبارزالدین محمد، مأموریتهایی به وی واگذار شد که از جمله امارت کرمان در 754 ق/ 1353 م بود. در زمان حکومت وی در کرمان، قبایل اوغان و جرمایی شورش کردند و شاه شجاع آنها را در نزدیکی جیرفت شکست داد 755 ق/ 1354 م. پس از آن رهسپار کرمان شد. افزون بر این، در بیشتر نبردها همراه پدر بود و نقشهای موثری به عهده داشت. شاه شجاع پس از کور کردن پدر، در 759 ق/ 1358 م به پادشاهی رسید.
اصفهان و ابرقوه را به برادر خود
قطب الدین شاه محمود و کرمان را به برادر دیگرش سلطان
عمادالدین احمد داد و خواجه قوام الدین محمد بن علی صاحب عیار را که از بزرگان بود ، به وزارت خود برگزید. در نیمه ذیقعده 764 ق/ 26 اوت 1363 م به وزیر خود بد گمان شد و دستور داد، اموال او را مصادره کنند . خود وزیر را نیز پس از شکنجهای بسیار به قتل رساند.
شاه شجاع فرمانروایی عشرت طلب و تا حدی بیبند و بار اما همانند پدرش جنگجو و مستبد بود. با آن که بعد از جلوس ، حکومت اصفهان و ابرقو را به برادرش شاه محمود داد، اما از همان اوایل کار با مخالفت وی و با تحریکات برادر زادهاش شاه یحیی مواجه گشت. شاه یحیی در این منازعات خانوادگی، پای سلطان اویس جلایر پادشاه ایلکانی را به میان کشید و خان سلطان زوجه شاه محمود هم که برادر زادهاش شاه ابو اسحاق بود به قصد انتقام خون عموی خود، در این ماجرا به تحریک پرداخت. بین مدعیان برای مدتی، جنگ و صلح و تحریک و توطئه ادامه یافت. بالاخره هم نزاع طولانی دو برادر شاه شجاع و شاه محمود با مرگ شاه محمود پایان گرفت () شوال 776 ق/ مارسی 1375م. چندی بعد شاه شجاع لشکر به آذربایجان برد و
تبریز را که بعد از مرگ سلطان اولیس ایلکانی در دست پسرش سلطان حسین بود تسخیر کرد، اما در آن جا توقف نکرد و به فارس بازگشت. پس از چندی لشکر به سلطانیه کشید و آن دیار را فتح کرد () 781 ق/ 1379م. در سالهای بعد هم بیشتر عمر خود را در جنگ با مخالفان گذراند و پسر خود شبلی را به مجرد یک سوءظن بیجا دستگیر و نابینا کرد () 785ق/ 1383م. بعد از آن دچار اندوه و تأثر شد و به سبب افراط در شرابخواری بیمار شد و در 22 شعبان 786 ق/ 9 اکتبر 1384 م چشم از جهان فرو بست. با آن که گاه خود را دیندار و اهل زهد نشان میداد، بیشتر اوقاتش در عیاشی و شادخواری صرف میشد. نقرس سختی هم که ظاهرا" مایه هلاک وی شد حاصل این شادخواری و خوشباشی بود. شاه شجاع شاعر، اهل علم و ادیب عربی دان بود. دیوان اشعارش هر چند مختصر است اما از قریحه و ذوق تهذیب یافتهای حکایت میکند و حافظ شیرازی در اشعارش گهگاه تصویر خوشایندی از دوران امارت او ارائه میکند. بنا به وصیت شاه شجاع، پیکرش را در پای کوه چهل مقام یا چهل دختران به خاک سپردند. عمر او 53 سال و 3 ماه و مدت پادشاهیاش 27 سال بود. پس از گذشت چند سده، کریم خان زند، سنگی بر مزار شاه شجاع نهاد که اکنون برجای است.