جانشینان تیمور
«872 -807 ق / 1468-1405 م
«
بر خلاف
چنگیز که پسرانش بلافاصله بعد از او، با ولیعهدی که او برگزیده بود کنار آمدند و با حفظ اتحاد، از فروپاشى امپراتورى جلوگیرى کردند ، بازماندگان
تیمور به درگیری با هم پرداختند .
بازماندگان تیمور که بیشتر از
نوادگانش بودند، پس از مرگش به مخالفت با یکدیگر پرداختند و قلمرو وسیعى را که او با وجود آن همه جنگ و شقاوت به هم پیوند داده بود ، تجزیه نمودند .
وصیت تیمور :
تیمور در وصیتى که او پیر محمد پسر
میرزا جهانگیر را ولیعهد خویش کرد، به رغم علاقهاى که سردارانش نسبت به اجراى واپسین خواست او نشان مىدادند، مجالى براى اجرا پیدا نکرد . اندکى بعد از مرگش، منازعات خانوادگى و درونى بین بازماندگانش آغاز شد.
ماجراهای پس از مرگ تیمور :
در آغاز، همراهانش مرگ «صاحبقران» ( لقبی که تیمور به خود داده بود ) را پنهان داشتند و به علاوه طرح حمله به چین را بى آن که لغو نمایند، متوقف کردند.
همچنین چون نوه تیمور که بنا به وصیتش جانشین او می شد یعنی
پیرمحمد فرزند میرزا جهانگیردر آن هنگام دور از پایتخت و در حدود
غزنین بود، موقتا دیگری را به نیابت از او جانشین تیمور نمودند .
این شخص
خلیل سلطان، پسر
میرانشاه ( پسر دیگر تیمور )) بود و در آن هنگام با لشگر تیمور همراه و حاضر شده بود .
البته این اقدام هم فایده ای نبخشید و به زودى با مخالفت بازماندگان مواجه شد. به تدریج این اختلافات طولانى شد و دامنه پیدا کرد. چنان که در اندک مدتى، این توطئهها و تحریکات، میراث عظیم تیمور را به حکومتهاى مستقل و متخاصم تبدیل کرد.
حکومت های جانشین تیمور :
خلیل سلطان در
سمرقند قدرت موقت خود را به قدرت دائم مبدل ساخت .
در
ایران، نواحى غربى ایران در دست میرانشاه نیمه دیوانه و پسرش میرزا ابابکر و محمد عمر باقى ماند.
خراسان و نواحى شرقى هم در دست
معین الدین شاهرخ که تیمور خود او را به فرمانروایى آن حدود گماشته بود، باقى ماند.
شروع درگیری ها :
اما پیر محمد که خود را وارث واقعى تیمور مىدانست در مطالبه حق خویش بلافاصله بر خلیل سلطان شورید؛
ولى چون فاقد قدرت و سپاه لازم براى رویارویى با این نبرد بود به همین خاطر حق خود را به معین الدین شاهرخ حاکم خراسان و عموى خود که در عین حال شوهر مادرش نیز بود، واگذاشت.
در مقابل شاهرخ نیز او را به امارت فارس منصوب کرد.
نزاع طولانی مدعیان تاج و تخت تیموری
به این ترتیب نزاع بین مدعیان تاج و تخت تیمورى، قریب سى سال به طول انجامید، تا آن که در نهایت شاهرخ بر تمامى قلمرو تیمورى چیره شد و دورانى هر چند کوتاه از ثبات و امنیت را به ارمغان آورد .
شاهرخ به سن هفتاد و دو سالگى و به سال 850 ق / 1446 م درگذشت با مرگ شاهرخ، تنها فرزندش
الغ بیگ میرزا در قید حیات بود، که او هم بیشتر یک محقق و عالم ریاضى بود تا یک فرمانروا. از این رو انحطاط خاندان تیمورى دوباره آغاز شد که این بار با سرعت بیشترى هم رو به تلاشى و اضمحلال رفت.
نزاع بین بازماندگان شاهرخ ده سالى به طول انجامید تا این که
ابو سعید، نواده میرانشاه و پسر
میرزا سلطان محمد مدتى تفوق یافت، اما دیرى نپایید که دوران فرمانروایى او نیز به پایان رسید به طورى که در یک دهه بعد، به دست میرزا یادگار محمد، نواده
بایسنقر که به اردوى
آق قویونلو پیوسته بود به قتل رسید.
به این ترتیب با مرگ ابو سعید، دوران فرمانروایى
تیموریان به سر آمد «رجب 872 ق / فوریه 1468 م».
بقایای تیموریان :
حکومت محلی تیموریان :
حکومت تیموریان به عنوان یک حکومت بزرگ و فراتر از یک منطقه خاص ، دیگر وجود نداشت اما حکومت محلی در منطقه هرات و اطراف آن برقرار ماند . این حکومت که توسط
سلطان حسین بایقرا اداره می شد ، تا سال 912 هجری ادامه یافت .
سلطان حسین بایقرا ،
هرات را از مناطق مهم و تأثیر گذار در تاریخ ایران و تاریخ هنر ایرانی نمود و باعث شد تا
مکتب هرات در نقاشی و خطاطی نامی ماندگار بیابد .
گورکانیان هند :
یکی از نوادگان تیمور که در مناطق اطراف
ماوراءالنهر حکومت داشت ، با لشگری به هند حمله کرد و آنجا را فتح نمود و بر خلاف جدش تیمور در همانجا سکونت گزید .
جانشینان او که به
گورکانیان هند و یا مغولان کبیر هند معروف هستند ، یکی از درخشان ترین سلسله های حکومتی در
شبه قاره هند را تشکیل دادند و نقشی مهم در تاریخ آن سرزمین ایفا نمودند . چنانچه
اکبرشاه از بزرگترین حاکمان تاریخ هند از این سلسله است .
مطالب مرتبط با موضوع: