-=در زمان
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، ایشان نویسندگانی داشتند که یکی از کار این نویسندگان نوشتن آیات قرآنی بود که بتندریج نازل میگردید که به این افراد
کاتبان وحی میگفتند و تاریخ نام بیش از چهل تن از اینها را ضبط نموده که
زید بن ثابت،
ابی بن کعب،
این مسعود،
معاویه،
حضرت علی علیه السلام، جزئی از آنها بودند، در دوران پس از رحلت حضرت محمد صلی الله علیه و آله که
قرآن حضرت علی توسط حکومت وقت پذیرفته نشد و زیدبن پابت به دستور خلیفه شروع به جمع نمودن قرآن نمود، همزمان با اینکار زیدین ثابت عدهای دیگر نیز با روشهای متفاوت از هم مشغول به جمع آوری قرآن شدند که این مصفحها نه تنها با مصحف زیدبن ثابت تفاوت داشت بلکه با سایر مصفحها نیز یکی نبودند و عموما دارای اختلاف قرائت بودند تا جائیکه در مدینه فقط قرائت ابی بن کعب مورد پذیرش بود و در کوفه قرائت ابن مسعود و در بصره قرائت ابو موسی اشعری و جالب اینکه هر کدام از طرفداران این قرائتها قرائت خود را صحیح دانسته و در موردی نه تنها قرائت دیگری باطل میدانستند بلکه به وی نیز اتهام کفر میزدند.=-
کمیته یکی کردن مصاحف
حدیفه در اوج اختلاف قرائت در زمان
عثمان که آن را خطری برای اسلام و مسلمانان میدانند چونکه او که در جنگ ارمنستان و آذربایجان حضور داشته، مشاهده میکند که سربازان مسلمان شامی و عراقی در مورد قرائت قرآن با یکدیگر به نزاع برخواستهاند و یکی قرائت دیگری را اصلا قبول ندارد که با مشاهده این جریان بسیار ناراحت شده و به سراغ خلیفه وقت یعنی عثمان رفته و وی را از نتیجه اختلاف قرائتها، آگاه میسازد و اعلام میدارد قبل از اینکه مسلمانان مانند یهود و مسیحیان دچار اختلاف در
متن کتاب مقدسشان گردند دست به کار شود، بر این اساس بر طبق نقل برخی مورخان عثمان مصحف موجود را از
حفصه گرفته و به چهار نفر به نامهای زید بن ثابت، سعید بن عاص،
عبدالله بن زبیر و عبدالرحمان بن حارث بن هشام دستور میدهد تا از روی آن بنویسند و اضافه نمود اگر با زیدبن ثابت در مورد کلمهای مورد اختلاف واقع شدید، آن کلمه را بر لغت قریش بنویسید. البته این گروه چهار نفره بنا به دلایلی موفق به این کار نشدند و عثمان علاوه بر این افراد، از افراد دیگری نیر کمک خواست که عبارت بودند از ابی بن کعب، مالک ابن ابی عاص، کثیر بن افلح، انس بن مالک،
ابن عباس، مصب بن سعد و عدهای دیگر که حدودا دوازده نفر بودند. که در این ترکیب جدید مسئولیت با ابن ابی بن کعب بوده است، که قرآن را قرائت و املاء میکرد و دیگران مینوشتند. که ظاهرا سال شروع این کار طبق شواهد تاریخی 25 هجری میباشد.
منابع توحید المصاحف
صحیفههایی که در زمان
ابوبکر توسط زیدبن ثابت جمع آوری شده بود در پیش ابوبکر بوده که پس از مرگ وی در نزد
عمر نگه داری میشده و پس از مرگ عمر حفصه دخترش عهده دار این صحیفهها گردید که در این جریان، عثمان آنها را بطور امانت از وی گرفت و پس از اتمام کار به وی برگرداند.
که طبق برخی نقلها اولا ایشان سه بار قرائت خود را به پیامبر عرضه نموده بود و پیامبر قرائتش تائید کرده بودند. ثانیا در این جریان، طبق برخی دیگر از روایتهای رسیده علاوه بر اینکه او املا میکرد و دیگران مینوشتند بلکه املا او از مصحف خودش بوده است نه مصحف دیگر.
چون زمانی که عثمان با مشورت صحابه پس از اعلان خطر خزیمه، تصمیم به یکی کردن قرائتها کرد، اعلان عمومی دادند که هر کس نوشتهای از آیات و سورههای قرآنی دارد و یا قسمتی از آیات و سورههای قرآنی را حفظ است به این افراد مراجعه نماید.
ظاهرا دو آیه آخر سوره احزاب فقط در پیش خزیمه بود و شاهدی بر اینکار نداشت منتها چون او از طرف پیامبر ، شهادتش به جای دو نفر پذیرفته شده بود، بدون شاهد از وی قبول کردند.
- نظارت امیرالمومنین علیه السلام
طبق نظر برخی از روایتها، این تصمیم عثمان، مورد تایید حضرت علی علیه السلام بوده و حتی در برخی از روایتها آمده که حضرت فرموده اگر من جای عثمان بودم این کار را انجام میدادم. و حتی در برخی روایتها نیز آمده که عثمان کاری به جز مشاورت ما در زمینه یکی کردن قرائتها انجام نداد.
موضع صحابه در یکی کردن مصاحف
آنچه که از تاریخ بدست میآید همه صحابه پیامبر منهای ابن مسعود از این کار راضی بودند البته نارضایتی ابن مسعود نیز به خاطر یکی کردن مصفحها نبوده بلکه به خاطر
زید بن ثابت بوده که مسئول این گروه بود و علت اعتراضش را چنین میگفته که آیا مرا کنار میگذارند و در جمع قرآن فراموش میکنند در حالیکه از زبان پیامبر هفتاد سوره را آموختم و آن زمانی بود که زید بن ثابت با کودکان دیگر بازی میکرد یعنی بچهای بیش نبود. البته عبدالله مسعود بعدا از این کار خود پشیمان شد و به طرفداران یکی کردن مصاحف هماواز گردید.
مراحل انجام کار
کمیته یکی کردن مصاحف و قرائتها در طول ماموریت خود سه کار عمده را انجام دادند که فهرستوار به ترتیب زیر است:
- جمع آوری منابع و ماخذ به خاطر تهیه مصحف واحد و انتشار آن بین مسلمانان.
- مقابله این مصحفها با یکدیگر به خاطر به دست آوردن اطمینان بیشتر نسبتا به درستی آنها.
- جمع آوری تمام مصحفها از مناطق مختلف و در مقابل فرستادن مصحف مورد تایید به آنها و ملزم کردن مسلمانان به قرائت این مصحف و عدم قرائت مصحفهای گذشته و غیر قابل تایید.
پس از اینکه این مصفحها جمع آوری شدند و به جای آنها مصحفی که مبتنی بر یک قرائت بود تهیه شد به هر کدام از
مناطق مختلف اسلامی به همراه یک قاری فرستاده شد تا همه مردم موظف شدند که اگر میخواهند داشته باشند از روی این مصحف که در مرکز هر منطقهای نگه داری میشد نسخهای تهیه کرده و بخوانند.
احراق مصاحف
پس از جمع آوری تمام مصحفها از همه جا، طبق نقل یعقوبی آنها را در مخلوطی از آب و سرکه جوشاندند تا نوشتههای آنها پاک شود و طبق برخی از نقلها آنها را سوزاندند و تنها مصحفی که باقی ماند مصحف ابن مسعود بود که او مصحفش را به فرستاده عثمان تحویل نداد. به جز
مصحف ابن مسعود همه مصفحها سوزانده شد که این آتش زدن مصفحها به توسط عثمان، باعث نکوهشش حتی در طول زندگی وی گردیده و پیوسته در طول زندگانی خود نیز به باد اعتراض میگرفتند.
سرنوشت مصاحف عثمانی
برخی از محققان، در سلسله تحقیقات خود در مناطق مختلف به صحیفههایی دست یافتهاند که میگویند این صحیفه عثمان است ولی قرائن و شواهد چیزی غیر از این را نشان میدهد که ظاهرا یکی از این مصفحها در
مسجد دمشق نگه دارای میگردیده که متاسفانه در سال 1310 هجری به دلیل آتش سوزی از میان رفته است.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به
منابع
- محمد هادی معرفت، تاریخ قرآن، انتشارات سمت چاپ دوم بهار 1377
- محمد باقر حجتی، پژوهش در تاریخ قرآن کریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهاردهم 1378
- محمود رامیار، تاریخ قرآن، انتشارات شرکت سهامی نشر اندیشه.