تاریخ فلسفه ،
تاریخ سیر
آراء و افکار فلسفی در طول زمان یا به عبارتی دیگر، تاریخ بحث و تفکر نظری در حوزه
مسائل فلسفی است.
در طول تاریخ،
فلاسفه مختلف و
مکاتب فلسفی متعددی ظهور کرده اند. تاریخ
فلسفه به مطالعه افکار این مکاتب و نظامهای فلسفی، روابط آن ها با یکدیگر، روابط آن ها با محیط زمان خود، و کشف دلیل ظهور این مکاتب می پردازد.
در حقیقت، در تاریخ فلسفه سعی بر آن است تا آراء و افکار فلسفی در پرتو موقعیت تاریخی آن و در ارتباط با نظامهای دیگر فهمیده شود.
میان تاریخ فلسفه با تاریخ سایر رشته ها و
علوم دیگر تفاوت بنیادی وجود دارد:
در سایر علوم و رشته ها، تاریخ آن علم جزء اصلی آن علم محسوب نمی شود؛ بلکه جدا از آن و به عنوان حاشیه برای آن علم مطرح است.
اما تاریخ فلسفه علاوه بر اینکه در خود علم فلسفه اهمیت بسیار زیادی دارد، به نوعی
موضوع این علم نیز محسوب می گردد.
برای روشن تر شدن موضوع، مثالی می زنیم:
به عنوان مثال،
فیزیکدانان به
تاریخ فیزیک علاقه بسیار زیادی دارند؛ اما دانستن تاریخ فیزیک پایه و مبنای علم
فیزیک نیست.
فیزیک، شاخه ای از دانش است و تاریخ فیزیک توضیح چگونگی دست یافتن به این دانش است و این دو موضوعاتی جداگانه اند. یعنی یک فرد می تواند علم فیزیک را به خوبی درک کند ، بی آنکه تاریخ این علم را مطالعه کرده باشد.
در صورتی که تاریخ فلسفه و فلسفه به یک معنا ، یک چیزند؛ چرا که مطالعه فلسفه، مطالعه سیر بحث ها، اندیشه ها و مناظره ها درباره موضوع ها و مسائل فلسفی است و اساسا همین اندیشه ها است که تاریخ فلسفه را تشکیل داده است.
به سخن دیگر:
فلسفه یعنی اندیشه درباره مسائل و موضوعات فلسفی و تاریخ فلسفه تاریخ این اندیشه هاست.
با مثال دیگری، این تمایز را روشن تر می سازیم:
واژه فیزیک با آثار
اسحاق نیوتن،
اینشتین و سایر
فیزیکدانان بزرگ از نظر معنا برابر نیست؛ در حالی که واژه فلسفه و آثار
افلاطون،
ارسطو،
کانت،
ملاصدرا و سایر فلاسفه بزرگ تقریبا از لحاظ معنا برابرند.
در حقیقت، آثار بزرگان فلسفه، بیش از آنچه در سایر رشته ها دیده می شود، موضوع و حقیقت فلسفه را تشکیل می دهد.
تاریخ فلسفه به سه بخش اصلی تقسیم می شود:
همچنین نگاه کنید به:
و همچنین بنگرید به:
منابع
- تاریخ فلسفه کاپلستون، ج 1، صفحه 10
- تاریخ فلسفه غرب، اثر هالینگ دیل، صفحه 21