تعریف
اومانیسم(humanism) در فارسی به صورت اصالت انسان، انسانگرایی، انسانمداری ،آدمیت و خود بنیادی ترجمه شده است.
این مکتب انسان را محور ارزشها قرار می دهد یعنی اصالت به اراده و خواست او داده می شود. در این نظریه همه چیز از انسان شروع شده و به انسان نیز ختم می شود و هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب دین که بر اساس خدا محوری می باشد قرار گرفته است .
ریشه ها
ریشههای انسانگرایی به معنای فوق به چندین قرن قبل از میلاد به فرهنگ یونانی میرسد. در فرهنگ یونانی، خدایان رقیبان انسانند آتش آسمان یا آتش جاویدان منحصراً در اختیار
زئوس (خدای خدایان بود) و او تلاش میکرد تا این آتش به دست انسان نیفتد. انسان نیز برای دستیابی به آتش تلاش کرد تا آنان که
پرومته آتش را از زئوس میدزدد و از آسمان به زمین میآورد و به انسان میدهد و بدین وسیله به او شخصیت میبخشد.
در فرهنگ یونانی این تلقی وجود داشت که انسان رقیبوار در مقابل خدایان قرار دارد و اصالت به خدایان داده می شد در مقابل این اعتقاد عدهای اصالت را به انسان میدادند که میتوان آنها را اومانیستهای قدیم نامید.
نظریه «
اگوسانتریسم» (Egocentrism) یعنی خود محوری یا انسان مرکزی هسته مرکزی پاره ای از تمایلات در فرهنگ یونانی بود. اگوسانتریسم در عالم فلسفه،
سوفیسم را بهمراه آورد.
اگوسانتریسم در زمینههای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی، پایههای اصلی اومانیسم را که بعد از رنسانس به صورت روشنتر و مدونتری ظاهر گشت، پیریزی کرد.
در قرون اولیه میلادی، فرهنگ یونانی حاکم بر اروپا بود. از زمانی که رم در سال 395 میلادی سقوط کرد و مسیحیت بر غرب مسلط شد، انسان شناسی مسیحی- که براساس خدا محوری بود- بر اومانیسم الحادی یونانی غلبه کرد. لذا بعد از آن ملاحظه میشود که انسان شناسی و فرهنگ کشورهای اروپایی مذهبی است این وضع همچنان ادامه داشت تا این که دوران قرون وسطی به سر رسید و
رنسانس پا به عرصه وجود گذاشت.
پیامدها و مولفه ها
از پیامدها و مولفه های اومانیسم میتوان به
سکولاریزم ،
خرد گرایی و تجربه گرایی،
تساهل و تسامح و دست آخر
آزادی خواهی اشاره نمود.
منبع
کتاب آشنایی با مکاتب و اصطلاحات عقیدتی و سیاسی
نویسنده: دفتر برنامه ریزی و کتب درسی
صفحه: 3
همچنین در ابن رابطه بخوانید:
اومانیسم و رنسانس
اومانیسم در عالم اخلاق
اومانیسم در ایران
انسان شناسی اومانیستی و بینش دینی