نگاه اجمالی
زبان وسیله بیان عقاید و نظرات است که به کمک علایم و بر طبق قواعد و
دستور زبان و
علم معنی بکار میرود. زمانی زبان دچار نقص و نارسایی میشود که بگونهای صحبت کردن برخلاف قواعد دستوری باشد. یا غیر مفهوم بوده و یا از نظر شخصی و فرهنگی مطلوب نباشد. یا اینکه
دستگاه صوتی (زبانی) مورد سو استفاده (بد زبانی) قرار گیرد. کودک معمولا در حدود 12 ماهگی اولین کلمات را بر زبان میراند و حدود 18 ماهگی تا 2 سالگی اولین جملات ساده و ابتدایی را میسازد. و بتدریج قادر به سخن گفتن و بیان نظرات خود و درک مطالب و مفاهیمی که در صحبت دیگران نهفته است، میگردد. چنانچه در حدود سنین فوق بطور طبیعی و عادی نتواند در بیان مقصود خود از کلمات و جملات متناسب استفاده نماید و همچنین مشکلاتی در فهم مطالب داشته باشد و یا به عبارت ساده تر دیر زبان باز کند، احتمالا از نظر گویایی دچار نارسایی و اختلالاتی است.
دلایل اختلالات زبان
عقب ماندگی ذهنی و تاخیر در مهارتهای زبانی
بعضی از کودکان در زمانی که انتظار میرود، بطور طبیعی قادر به گفتن کلمات و یا ساختن جملات و سخن گفتن نیستند. به احتمالی دچار
عقب ماندگی هوشی میباشند. برای آنکه کودک قادر به
تکلم باشد باید از میزان لازم
بهره هوشی برخوردار باشد. کودکانی که دچار عقب ماندگی شدید ذهنی هستند معمولا فقط برای بیان خواستههای خود از
گریه ، فریاد و صداهای نامفهوم استفاده میکنند.
اختلالات عاطفی و نارسایی تکلمی
گاهی اوقات تاخیر زبان و یا نارسایی تکلمی در کودکان منشا عاطفی و هیجانی دارد. این نوع اختلال معمولا به دلیل
هیجانات شدید و ضربهها و یا شوکهای عاطفی در این کودکان عارض میگردد. این قبیل اختلال تکلمی را گاهی نیز
لالی عاطفی یا سکوت مرضی میگویند. احتمال وقوع اینگونه نارسایی در میان کودکانی که در محیط پر تشنج و یا مناطق جنگی قرار دارند و در معرض انفجارات پیدرپی هستند، بیشتر است.
اختلالات تکلمی و ضایعات مغزی و عصبی (آفازی)
گاهی بر اثر
ضایعات مغزی و صدمات وارده بر سلسله اعصاب مرکزی ، کودک فاقد توانایی سخن گفتن میشود. این قبیل کودکان همواره دارای مشکلاتی در زمینه خواندن ، هجی کردن ، حساب کردن ، اشاره و صحبت کردن میباشند. ممکن است کودک دچار گیجی و بیقراری هیجانی شده و قادر بخاطر آوردن کلمات معمولی نباشد و یا به غیر از راهنماییهای بسیار ساده هیچ مطلب دیگری را متوجه نشود. از ویژگیهای بارز این قبیل کودکان حالت دمدمی بودن آنها است. از لحظهای به لحظه دیگر و یا روزی به روز دیگر تغییر میکنند. از آنجایی که اختلال تکلمی فقط یکی از نتایج احتمالی ضایعات مغزی است، در واقع اگر بخواهیم نمونههای کاملا صحیحی از اختلال گویایی را که منشا آن ضایعات مغزی است (آفازی) در بچگی تشخیص داده و ارائه دهیم تقریبا غیر ممکن خواهد بود.
اختلالات دستگاه صوتی و نارساییهای تکلمی
در بعضی موارد اختلالات دستگاه صوتی موجب نارساییهای تکلمی میشود. تقریبا یک نفر از هر هزار کودکی که متولد میشوند به نحوی دچار نقیصهای در
سقف دهان و یا در
لب بالایی میباشند. کودکان مبتلا به چنین اختلالاتی معمولا از تلفظ کامل کلمات عاجز بوده و غالبا حروف را به جای یکدیگر بکار میبرند. آنها معمولا در اصطلاح تو دماغی و با خرخر صحبت میکنند.
اختلالات شنوایی و نارساییهای تکلمی
نارساییهای تکلمی که منشا آنها
اختلالات شنوایی است، معمولا متاثر از حداقل سه ویژگی خاص از اختلالات شنوایی است. این ویژگیها عبارتند از سن وقوع نقص شنوایی ، میزان و نوع اختلالات شنوایی. چنانچه وقوع اختلالات شنوایی به میزان ضعیف قبل از سن به سخن آمدن کودک باشد، ممکن است موجب تاخیر در صحبت کردن کودک گردد. چنانچه وقوع اختلال شنوایی به میزان ضعیف بعد از رشد طبیعی کودک در صحبت کردن باشد ممکن است چندان تاثیری در صحبت کردن کودک نداشته باشد.
در صورتی که وقوع اختلال شنوایی به میزان متوسط و یا خیلی زیاد ، قبل از یادگیری زبان باشد تاثیر بسیار شدیدی بر رشد طبیعی زبان کودک میگذارد. و ممکن است سبب شود که کودک بدون استفاده از برنامههای مستمر و دایمی و ویژه
گفتار درمانی هرگز قادر به رشد زبان و صحبت کردن نشود. اگر چنین اختلالاتی به همین میزان بعد از تحصیل زبان و صحبت کردن عارض فرد شود، ممکن است تنها تاثیر کمی در کیفیت او گذارده و تغییراتی در تن صدا و ادای کلمات ایجاد گردد. کودکان سخت شنوا نیز ممکن است در تحصیل مهارتهای زبانی دچار اشکال شوند و در تلفظ و ادای صحیح کلمات مشکلاتی داشته باشند.
مباحث مرتبط با عنوان