ابو علی حسن بن بویه
«366-324ق / 976-945م»
آغاز کار ابوعلی حسن بن بویه
تصرفات حسن رکن الدوله
ابو علی حسن, برادر کوچک تر علی بن بویه بودکه هم زمان با تسلط علی بن بویه بر شیراز و به دنبال حادثه قتل مرداویج، از زندان وی گریخت و
اصفهان را متصرف شد, اما امارت وی بر اصفهان, او را با هجوم سپاه
وشمگیر مواجه ساخت
و چون قدرت مقاومت نداشت آن جا را رها کرد و به استخر فارس رفت «327 ق / اواخر 938 و اوایل 939 م» و مدتی طول کشید تا به دنبال کمکی که به احمد برادر دیگرش در رهایی از تهدید عمال خلیفه کرد، در
رامهرمز از فرصتی مناسب استفاده نمود و اصفهان را که بی احتیاطی وشمگیر به جهت اعزام قسمت عمده سپاهش به کمک ماکان کاکی، تقریباً بی دفاع باقی گذاشته بود، از دست سپاه
آل زیار خارج ساخت «328 ق / 939 م».
پس از چندی بر ری نیز غلبه کرد «330 ق / 941 م» و بدین ترتیب موجب استحکام هر چه بیشتر موضع
آل بویه در جبال را فراهم آورد. با ورود برادر حسن بن بویه به
بغداد، خلیفه مستکفی او را به لقب رکن الدوله مفتخر کرد.
جانشینی فنا خسرو و مرگ علی عمادالدوله
عماد الدوله، امیرالامراء آل بویه، پسر رکن الدوله، فنا
خسرو را به جانشینی خود برگزید و وی را که در زمان امارت بیش از چهارده سال سن نداشت در شیراز بر تخت نشاند.
با مرگ
عمادالدوله، پسر رکن الدوله, امیر تازه آل بویه شد. هر چند مقام امیرالامراء این خاندان به رکن الدوله منتقل گردید و وی نیز کم و بیش همان سیره عمادالدوله و تسامح وی را با مخالفان در پیش گرفت.
در سوگ عمادالدوله، رکن الدوله ک در جرجان و در میدان جنگ از آن آگهی یافت، کارزار را رها کرد و
ری را به سردار دیلمی خود، علی کامه سپرد و با قسمتی از سپاه با عجله به شیراز که پسرش فنا خسرو در آن جا امارت داشت، عزیمت کرد.
رکن الدوله به مجرد ورود به شیراز، خود و همراهانش با سر و پای برهنه بر سر خاک عمادالدوله رفتند. رکن الدوله مویه و زاری بسیار کرد و سه روز مراسم عزاداری بر پا داشت. بعد ازآن به تمشیت امور مربوط به حکومت پرداخت و چند ماه در شیراز توقف کرد.
پس از آن که دستگاه امارت فنا خسرو را قاعده وو نظم لازم داد، بهرهای از میراث عمادالدوله را نزد برادرش
معزالدوله فرستاد و خود با ابو جعفر صمیری - وزیر معزالدوله - که در مراسم شرکت کرده بود و در این مدت در تنظیم و تنسیق امور فارس به فنا خسرو کمک کرده بود، شیراز را ترک نمود و در قلمرو خود درگیریهایی را که با وشمگیر و
آل سامان داشت دنبال کرد.
ادامه ی جنگهای حسن رکن الدوله
در بازگشت از شیراز ناچار شد با سپاه خراسان که به سرداری
منصور بن قراتکین، ری و اصفهان را عرصه تاخت و تاز خود ساخته بود، مقابله کند.
بالاخره در نبردی که در نزدیک اصفهان روی داد و هفت روز به طول کشید «محرم 340 ق / ژوئن 951 م»، رکن الدوله موفق شد با کمک سپاهی که معزالدوله برای او فرستاده بود، سپاه خراسان را مغلوب و با تلفات بسیار وادار به عقب نشینی کند.
همچنین در نزدیک ری با تهدید سپاه ابو علی چغانی،
سپهسالار خراسان «342 ق / 953 م» که به سعی و تحریک وشمگیر به حدود قلعه طبرک آمده بود, مواجه شد و در نبردی دیگر در حوالی اصفهان، نزدیک بود که اصفهان را به پسر ماکان ببازد.
بالاخره عبور غازیان خراسان از ری «رمضان 355 ق / سپتامبر 966 م» که ورود آنها به آن دیار، نظم و امنیت ولایت و حتی امارت و حیات وی را هم عرصه تهدید ساخت، یک چند برای وی مایه گرفتاری شد.
چندی بعد و پس از وفات معزالدوله «356 ق / 967 م»، قلمرو رکن الدوله مورد تعرض تحریکات وشمگیر و حمله سپاه آل سامان واقع شد و تنها مرگ ناگهانی وشمگیر «محرم 357 ق / دسامبر 967 م» وی را از تهدید جدی رهایی بخشید.
آرامشی نه چندان پایدار
مقارن همین ایام، اقدام عضدالدوله فنا خسرو به تسخیر کرمان «رمضان 357 ق / آگوست 968 م» خشم آل سامان را از قلمرو ری متوجه فارس و عضدالدوله ساخت و یک چند مایه آسودگی خاطر رکن الدوله شد. با قرار مصالحهای که بین عضدالدوله و
سامانیان منعقد گشت، سالهای پایانی رکن الدوله از منازعات آل سامان تا حدی آسودگی یافت.
اما این آسودگی خاطر با وصول خبر اختلاف بین برادر زادهاش
عزالدوله بختیار و پسرش فنا خسرو، دیری نپایید و سال های پیری رکن الدوله را قرین اندوه و نگرانی ساخت. در این ماجرا رکن الدوله به دفاع از برادر زادهاش در مقابل پسرش عضدالدوله برخاست و خشم و ناخرسندی خود را ابراز داشت.
با آن که در واپسین روزهای زندگیش، عضدالدوله را از هر گونه اقدام ایذایی بر علیه عزالدوله بر حذر داشت، اما دو پسر دیگرش؛
فخرالدوله و مؤید الدوله را به اطاعت از عضدالدوله الزام کرد «365 ق / 975 م». رکن الدوله چندی بعد در محرم 366 ق / سپتامبر 976 م، در حالی که افزون بر هفتاد سال سن داشت، چشم از جهان فرو بست.