منو
 کاربر Online
424 کاربر online

آل برمک

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > دوره های تاریخی
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > تاریخ اسلام
(cached)



برمكيان

« 132-187 ق / 749-803م»

خلفاي عباسي موالي «ايرانيان» را از نزديكان خود به حساب آوردند و جايگاه بزرگي در حكومت به آنان واگذار كردند. به اين ترتيب وزيران و واليان را از بين آنان برگزيدند كه در نتيجه آن ايرانيان به انديشه بلند پروازي افتادند تا شايد دوباره دوران كسري را زنده كنند.

هم زمان با اعتلاي تدريجي خاندان برمك، منصب وزارت در دستگاه خلافت نيز اهميت ويژه‏اي پيدا كرد كه ظاهراً قسمتي از قدرت اجرايي «بزرگ فرماندار» عهد ساساني را شامل مي شد. اعتلاء اين خاندان كه جد آن ها خالد بن برمك، بعد از واقعه كشته شدن ابوسلمه خلال وزير آل محمد، مدت ها متولي ديوان جند و ديوان خراج خليفه بود و همچنين در ولايات ايران به عنوان حاكم خليفه اشتغال به كار داشت، تدريجاً به آنچه كه شغل وزارت خوانده مي‏شد، حيثيت و اعتباري خاص بخشيد. با آن كه در پاره‏اي از روايت هاي مربوط به عهد هارون اجداد آنها «گبر» خوانده شده‏اند و حتي معبد نوبهار «بلخ» كه اجداد برمك با نام عمومي برمك - مأخوذ از ريشه سنسكريت به معني مهتر و رئيس يا از «پرنگ» از ريشه زبان پهلوي - متولي آن بوده‏اند، و در واقع معبد بودايي به شمار مي‏رفته است، هيكل مجوس و معبد زرتشت پنداشته‏اند. گفته شده كه جد يا پدر خالد، ظاهراً از آيين بوداي به اسلام گرويده است كه به احتمال قوي اعتراضي كه «نيزك طرخان / مقتول در 92 ق / 710 م» به سبب ترك آيين اجداد بر جد خالد كرده،به احتمال زياد همين ترك آيين بودايي بوده است كه در آن زمان در بين طوايف ترك، هياطله طخارستان و سغد نيز رايج بوده است.

اين كه بعضي از شاعران هجاگوي، آل برمك را به مجوس بودن منسوب كرده‏اند، و همچنين رأي خالد در باب منع خليفه از تخريب ايوان كسري که در نيز حمايت از مجوسيت تلقي شده ، از آن روست كه خالد و اجدادش به سبب انتساب به بلخ، ايراني به حساب مي‏آمدند كه غالباً به خاطر همين اصل ايراني بودن، اعراب بغداد، تمام اجداد «بنو برمك» را گبر خوانده‏اند. به هر حال با آن كه احوال گذشته اجداد خالد نامعلوم است و ظاهراً اخباري هم كه درباره پدر و جدش نقل شده خالي از تناقض و مبالغه به نظر نمي‏آيد، چنين استنباط مي‏شود كه خالد و برادرانش، سليمان و حسن، مسلمان بوده‏اند و همان طور كه از نام آن ها پيداست بايد به رغم ترديد ابن خلكان پدر خالد هم مسلمان بوده باشد.
خالد كه خود از سرداران ابومسلم به حساب مي‏آمد، و همچنين در راه پيشرفت عباسيان جانفشاني هاي فراواني كرده بود، توسط دو خليفه عباسي سفاح و منصور، به وزارت برگزيده و مصدر كارهاي مهم شد. فرزند خالد، يحيي، كه مردي انديشمند و با تجربه بود، در دستگاه مهدي اعتبار زيادي پيدا كرد كه در لشكركشي هارون به بيزانس نيز شركت كرد، او همچنان بعد از مهدي، در فراهم آوردن خلافت هارون، نقش قابل ملاحظه‏اي ايفا كرد. در مقابل هارون نيز وزارت خويش را كه يحيي به مدت هفده سال 170 - 187 ق / 786 - 803 م، با قدرت و كفايت تمام در دست داشت، بدو تفويض نمود. پسرانش؛ جعفر و فضل نيز از همان اوايل كار در تصدي امر وزارت و امور مربوط به ديوان جند و خراج با او كمك مي‏كردند، به علاوه مشاغل عمده ديگري نيز به فضل و جعفر واگذار مي‏شد كه اين امر نشان از اعتماد فوق العاده خليفه، نسبت به آن ها بود.

پايان سفر حج خليفه به بغداد

اما در پايان يك سفر حج كه خليفه به بغداد بازگشت، به طور غير مترقبه‏اي به اين قدرت عاري از خلل پايان داد كه به اين ترتيب سقوط برامكه همچون اعتلاءشان حيرت برانگيز شد. هارون اندكي بعد از مراجعت از حج، حكم به قتل جعفر داد و بلافاصله بعد از آن فضل و برادرانش را هم توقيف كرد، يحيي را نيز بازداشت نمود و اموالشان را مصادره كرد كه در نهايت، تمام برامكه جز محمد بن خالد، برادر يحيي به شدت و خشونت تمام سركوب شدند. اين عقوبت سخت و سقوط ناگهاني به قدري سريع و بي مقدمه اتفاق افتاد كه فهم اسرار و شناخت اسباب آن براي تاريخ هنوز به صورت معمايي باقي مانده است. به هر صورت پيدا است كه براي چنين واقعه‏اي نبايد از يك عامل واحد سخن گفت و شكي نيست كه مسايلي همچون ثروت فوق العاده برمكيان، توجه و تكريم قابل ملاحظه عام در حق آنان و علاقه‏اي كه برمكيان در جلب عناصر شعوبي و يا اشتياقي كه در نشر برخي آثار ايراني مثل كتاب كليله و دمنه نشان مي‏دادند، از جمله عواملي بودند كه در سرنگوني اين طايفه نقش به سزايي داشتند. افزون بر اين سياست بالنسبه ملايم آنان در معامله با علويان و تحريك و سعايت مخالفاني همچون فضل بن ربيع در حق برمكيان، ظاهراً نمي‏توانست در ايجاد ناخرسندي خليفه و در تحريك رشك و حرصش بر دارايي هاي برمكيان بي اثر بوده باشد.

در هر حال سقوط برمكيان، مانع از ادامه و استمرار نفوذ فرهنگ ايراني در حكومت عباسي نشد و همين نفوذ تدريجي كه از عهد ابومسلم با دولت عباسيان پيوند يافته بود عنصر مؤثر و زنده‏اي به شمار مي‏آمد كه ايران اسلامي را براي بازگشت به تعادلي كه نهضت هايي همچون بابك و مازيار هم كه نتوانستند به اعاده آن كمك كنند، آماده سازد.

فرمانروایان آل برمک :




تعداد بازدید ها: 27166


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..