آل اینجو
«758 721 ق/ 1357 1321 م»
در هرج و مرج خونی و ویرانگری که از سلطه ملوک الطوایفی در پایان عصر
ایلخانان در سراسر ایران به وجود آمد، کرمان،
یزد و فارس عرضه تنازع و رقابت میان دو خاندان مدعی
آل اینجو و
آل مظفر شد که حاصل نزاع آنها ادامه آشوبها و خونریزیهای بیشتر گشت. با این حال دیوان خواجه حافظ، نام و خاطره پادشاهان هر دو سلسله را در عرصه شعر و ادب پارسی بلند آوازه ساخت.
آل اینجو منسوب بودند به امیر شرف الدین محمود اینجو، از ملازمان درگاه ایلخان که چون در آغاز کار در فارس ، وکیل املاک خاصه ایلخانی ( = اینجو ) بود، خاندانش به این عنوان شهرت یافت. وی که نسب خود را به خواجه عبدالله انصاری هروی ، زاهد و صوفی معروف عهد سلاجقه - وفات 481 ق / 1088 م- میرساند، در عهد امارت کرد و جین در فارس، نظارت املاک خاصه ایلخان و وزارت
اصفهان یزد و کرمان و فارس در سواحل و بنادر را بر عهده داشت . در آن ایام ، شرف الدین محمود، از عواید این املاک، ثروت فراوان اندوخت و املاک شخصی بسیار حاصل کرد. در اواخر عهد ابو سعید بهادر خان ، داعیه استقلال برافراشت و در فترت بعد از او، یک چند در فارس حکومت کرد. سرانجام در
بغداد به دربار شیخ حسن ایلکانی رفت و نزد او اعتبار و حیثیت قابل ملاحظه یافت. چندی بعد، در ملازمت یکی از سرکردگان
مغول به نام یاغی باستی، از خاندان
چوپانیان، به فارس آمد و داعیه قدرت طلبی یافت، اما به دست یاغی باستی کشته شد - 743 ق/ 1343م.-
بعد از او برادرش جمال الدین ابو اسحاق، معروف به شیخ ابو اسحاق و شاه شیخ، با دفع یاغی باستی، ولایت فارس و اصفهان را تحت حکم خویش در آورد - 744 ق / 1343 م - و در مدت پانزده سال فرمانروایی در فارس، خود را نمونه یک پادشاه هنر پرور، صاحب ذوق و عشرت دوست نشان داد. رقیب و مدعی او، مبارز الدین محمد که فرمانروای یزد بود، وی را غافلگیر کرد و از فارس بیرون راند - 754 ق/ 1353م - . چندی بعد اصفهان را هم از دست او بیرون آورد و شاه شیخ به دست مبارز الدین محمد اسیر شد. مبارز الدین او را به شیراز برد و در آنجا به سال 758 ق/ 1357 م به قتل آورد.
فرمانروایی شادمانه اما کوتاه او در فارس ، در اشارت حافظ به عنوان یک دولت مستعجل اما درخشان یاد شد. مرثیهیی که عبید زاکانی در سوگ او سرود، سیمای شجاع و عشرت جوی و شادخوار او را در خاطر اهل عصر در هالهیی از شکوه و جلال ناپایدار تصویر کرد. با مرگ او دولت آل اینجو در فارس منقرض شد و نوبت به خاندان امیر مبارز الدین محمد رسید. آل مظفر.
وزیران شیخ ابو اسحاق:
در مدت فرمانروایی شیخ ابو اسحق در فارس 6 تن وزارت او را بر عهده داشتند:
شمس الدین صاین قاضی سمنانی
ظهیرالدین ابراهیم صواب
امیر غیاث الدین علی یزدی
رکن الدین عبدالملک و کمال الدین خواجه رشید
خواجه عماد الدین محمود کرمانی
سلوک و سیاست شیخ ابو اسحاق
ابن بطوطه که در سفر شیراز، ابو اسحاق را دیده بود ، او را مردی خوبروی و خوش قامت و نیکو
خوی و فروتن خوانده است. از این رو مردم شیراز به او علاقه فراوانی نشان میدادند. ابو اسحاق مردی بخشنده و نیکو کار نیز بود و در این زمینه میخواست از پادشاهان
هند تقلید کند، چنان که یک بار رکن الدین صاین را به صله قصیدهای که در پاسخ سمرقندی سروده بود، 7 بدره زر انعام داد. او خود نیز شعر میسرود و ذوق ادبی داشت و شعرا را مینواخت. گروهی از اینان در دربار شیخ ابو اسحاق گرد آمده بودند که مشهورتر از همه خواجه حافظ شیرازی است. حافظ در قصاید و غزلیات خود بارها از او نام برده و از دوره حکمرانی او به خوبی یاد کرده است و بر " دولت مستعجل" او افسوس خورده.
یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست خاتم فیروزه بو اسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
همچنین عبید زاکانی شاعر هزل سرای پر آوازه، در دوران اقامت خود در شیراز برای کسب دانش از حمایت ابو اسحاق بهرهمند شد و پس از مرگ فجیع او قصیدهای در رثای وی سرود. خواجوی کرمانی هم از ستایشگران ابو اسحاق بود.
غیر از شاعران، چند تن از دانشمندان هم به دربار ابو اسحاق راه داشتند و از عطایای او بهرهمند میشدند، چنان که شمس الدین محمد بن محمود آملی، اواخر عمر را در شیراز زیست و اثر مشهور خود نفایس الفنون فی عرایس العیون را به ابو اسحاق تقدیم کرد و مقدمه را با نام او آراست، نیز شیخ
امین الدین محمد کازرونی که از مشاهیر طریقت فارس در سده 8 ق/ 14 م بود و در کازرون اقامت داشت، همواره مورد توجه ابو اسحاق قرار داشت و او و برادرش مسعود شاه نهایت احترام را درباره او مرعی میداشتند. مسعود شاه مکتوب مفصلی به او نوشته که نسخهای از آن در مجموعه کتابخانه مجلس شورای ملی محفوظ است. امین الدوله کازرونی را هم حافظ ستوده است. از دانشمندان دیگر عصر ابو اسحاق، رکن الدین یحیی بن منصور بود که بیانی شیوا داشت و وعظ نیکو میپرداخت و ابو اسحاق منصب خطابت
مسجد جامع عتیق شیراز را به او سپرده بود. پیر یحیی جمالی صوفی هم از هنرمندان و خطاطانی بود که مورد توجه ابو اسحاق بود. از او چند قطعه از قرآن به خط ریحان و رقاع بر جای مانده که آنها را در 745 و 746 ق/ 1344 و 1345 م به نام شیخ ابو اسحاق کتابت کرده و اکنون در موزه پارس شیراز نگهداری میشود.
آثار و ابنیه عهد شیخ ابو اسحاق
ابو اسحاق در آبادانی شیراز و اطراف آن کوشا بود. میدان سعادت شیراز را که در همان جا به قتل رسید او بنا نهاد و در گوشهای از آن کاخ عظیمی نظیر ایوان مدائن ساخت. ابن بطوطه، که خود شاهد ساختمان این کاخ بوده، وصف ساختن آن را به خوبی بیان کرده و افزوده است که اهالی شیراز با شادمانی و رضا در ساختن این کاخ یاری میکردند. افزون بر آن ، ابو اسحاق ، برای مسجد جامع عتیق شیراز، عمارتی موسوم به خدای خانه ساخت که هم اکنون پا برجاست. خدای خانه ، اطاق مکعب شکلی است که در وسط صحن مسجد قرار دارد و دور تا دور آن ایوانی به عرض 2 متر بنا شده و در چهار گوشه آن چهار ستون مدور مناره مانند دیده میشود. این بنا که بی شباهت به کعبه نیست، در 752 ق / 1351 م ساخته شده است.
تاشی خاتون، مادر ابو اسحاق نیز همتی بلند داشت و در ساختن ابنیه و اماکن مذهبی کوشا بود. او در 744 ق / 1343 م قبهای عالی بر شاه چراغ شیراز برآورد و مدرسهای بزرگ نزدیک آن ساخت و گروهی از علما را در مجاورت آن سکنی داد. هم اکنون او موزه پارس شیراز، قرآنی 30 پاره موجود است که آن را پیر یحیی جمالی صوفی در 746 ق / 1345 م به خط ثلث زیبایی کتابت کرده و تاشی خاتون آن را در همین سال بر آستانه شاه چراغ وقف کرده است.
مطالب مرتبط با موضوع :