آشنایی
چادر نشینی نوعی زندگی و معیشت انسانی است که دامپروری اساس فعالیتهای اقتصادی آنرا تشکیل میدهد. به عبارت دیگر کوچندگی حرکت متناوب و سالیانه گروههای انسانی است که برای تهیه
آذوقه خود از جایی به جای دیگر کوچ میکنند. کوچندگی در آغاز شکلی ساده داشت و انسانهای ابتدایی ازطریق گردآوری ریشههای خوراکی
گیاهان و میوههای
درختان جنگلی و
شکار حیوانات وحشی زندگی میکردند. در این مرحله از تطور فرهنگ که به دوره شکارگری و گرد آوری خوراک نامیده میشود، انسانها به صورت گروههای کوچک و مرکب از چند خانواده برای تهیه غذا و شکار حیوانات از جایی به جای دیگر نقل مکان میکردند.
در مرحله اقتصاد شبانی ، با اهلی کردن حیوانات ، کوچندگی انسان شکلی تازه پیدا میکند و از آن پس انسانها نه به منظور گردآوری آذوقه بلکه برای تامین غذای دام و سازگاری با شرایط طبیعی به دنبال مراتع و علفزارهای سرسبز و بطور کلی تحت تاثیر عوامل بوم شناختی جابجا میشوند. مردم کوچنده به هنگام حرکت و کوچ ، برای دستیابی به مراتع سرسبز اغلب در سر راه خود ازکنار مزارع روستائیان میگذرند و با آنان روبرو میشوند و گاه بین شان برخوردهای شدیدی روی میدهد که همواره به پیروزی و غلبه مردم کوچنده بر یکجانشینان میانجامد.
انواع روابط میان گروههای کوچنده و یکجانشین
روابط گسسته
ویژگی اساسی زندگی گروههای کوچنده گله داری و ساختار اجتماعی شبانی است. این ساختار اجتماعی براساس سلسله مراتب اجتماعی ، فرهنگ ، ارزشها و هنجارهای اجتماعی قبیلهای ، عصبیت ایلی و غرور قومیاستوار است. اقتصاد
گله داری به
مراتع وسیع ، سرسبز و فراوان نیاز دارد که سبب پیدایی زندگی کوچندگی است. کوچ برحسب نوع حیوان فرق میکند. شترداران کوچ دائمی دارند و در بیابانهای پهناور به دنبال آب همواره در حرکت و کوچند. دامداران کوچ موسمی (
ییلاق و
قشلاق) و رفت و برگشتی دارند و نیمه کوچندهاند.
اقتصاد گله داری به مراتع وسیع سرسیز و فراوان نیاز دارد و کوچندگان بنابه اقتضای زندگی مبتنی بردام به منظور تامین علوفه و شرایط مناسب زیست دام جابجا میشوند. اینان در مسیر حرکت خود اغلب در برابر مردمان یکجانشین قرار میگیرند و با آنها روبرو میشوند و گاه وقتی که دامها به مزارع سرسبز هجوم میآورند، مردمان روستایی برای حفظ مزارع خود و جلوگیری از خسارت به مقابله برمیخیزند، بین این گروه جنگ و نزاع در میگیرد و در نتیجه برخورد شدید آنها با یکدیگر ، آبادیها غارت میشود، قتل و کشتار و خون ریزی روی میدهد و چنانچه تاریخ حکایت میکند سرانجام به غلبه کوچندگان برمردم یکجانشین منجر میشود.
روابط پیوسته
براثرنیازهای متقابل اقتصادی و اجتماعی کوچندگان و مردم یکجانشین ، روابط میان آنها به گونه پیوسته تطور مییابد. جنگ و نزاع بیهوده پس از برقراری نشستهای مکرر میان گروههای متخاصم به صلح و دوستی بدل میشود. اعضای دو گروه در بازارهای با یکدیگر روابط اقتصادی بر قرار میکنند. این روابط از لحاظ الگوی معیشت دارای اهمیت زیادی است. نیاز خانوادههای عشایری به محصولات زراعی و نیاز مردم ده نشین به فراوردههای دامی بر اساس این روابط تامین میشود.
عقیده پطروشفسکی
پطروشفسکی تصویری روشن از این تضاد را در نظام اجتماعی عهد
مغول به دست میدهد. به نظر او سیاست اجتماعی خانهای مغول در ایران و آسیای میانه بر اساس دو گرایش یاد و فرایند فکری قرار داشت. یکی از این فرایندهای فکری مخالف زندگی یکجانشینی و اقتصاد زراعی است و دیگری موافق با احیای کشاورزی و تولید زراعی است. طرفداران فرآیند فکری اول ، بیشتر بزرگان نظامیصحرانشین مغول و ترک بودند که شیوه زندگی صحرانشینی و سازمان نیمه پدرسالاری را قبول داشتند.
اینان با زندگی یکجانشینی و سکونت در یک مکان مخالف بودند و نسبت به آبادیها و کشت و زرع دشمنی میورزیدند. طرفداران این سیاست حتی از
چنگیزخان خواستند که فرمانی صادر کند که همه آبادیها و مردم یکجانشین را بدون استثنا تا آخرین نفر نابود کنند و اراضی زراعی را به
چراگاه تبدیل سازند تا دامهای
صحرانشینان در آن چرا کنند، ولی چنگیزخان به چنین اقدام شدیدی رضایت نداده بود.
مباحث مرتبط با عنوان